کلمه جو
صفحه اصلی

leavings


معنی : باقی، باقی مانده، پس مانده، ته مانده
معانی دیگر : ته مانده ها، پس مانده ها، زوائد

انگلیسی به فارسی

پس مانده، باقیمانده، ته مانده


انگلیسی به انگلیسی

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: leftovers; remnants; residue.
مشابه: remnant

- The jackals feasted on the leavings from the lion's kill.
[ترجمه ترگمان] شغال ها از لاشه شیر، از لاشه شیر جشن گرفتند
[ترجمه گوگل] قهرمانان شکلات در کفشهایی که از قتل کشته شده بودند، شکست خوردند

• leftovers; refuse
leavings are the things that remain after something has been finished, for example, food on a plate or rubbish.

مترادف و متضاد

باقی (اسم)
rest, residuum, remainder, gleanings, remains, leftovers, leavings

باقی مانده (اسم)
rest, surplus, residue, fragment, debris, odds and ends, residuum, remainder, remnant, dregs, leavings, loose end, survivor

پس مانده (اسم)
excrement, tailing, residue, scum, refuse, picking, residuum, remainder, dreg, leftover, leavings

ته مانده (اسم)
silt, scrap, leavings, riffraff, loose end

جملات نمونه

1. The main leavings from meals were bones.
[ترجمه ترگمان]ته مانده غذاها از گوشت بود
[ترجمه گوگل]خروج های اصلی از وعده های غذایی استخوان بود

2. The fried rice leavings seemed a year and a half ago.
[ترجمه ترگمان]ته مانده برنج را یک سال و نیم پیش به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]برگ های برنج سرخ شده یک و نیم سال پیش به نظر می رسید

3. Humble houses were cobbled together from leavings stuccoed over and painted in pastel tones of pink, ochre and yellow.
[ترجمه ترگمان]خانه های فروتن و فروتن با لباس های صورتی، سرخ و زرد رنگ پوشیده شده بودند
[ترجمه گوگل]خانه های تسخیر شده از لواژ های مجسمه سازی شده و رنگ آمیزی در زنگ های پاستل صورتی، هویج و زرد رنگ شده اند

4. I get scraps of autobiography, the leavings of tragedy.
[ترجمه ترگمان]من قسمتی از autobiography، ته مانده تراژدی را می گیرم
[ترجمه گوگل]من دست و پا زدن از زندگینامه خود را، از بین بردن تراژدی

5. Are their leavings a satire upon the self-righteous people here?
[ترجمه ترگمان]آیا leavings در مورد افراد درستکار در اینجا هستند؟
[ترجمه گوگل]آیا می توان آنها را از بین برد؟

6. That gonna make your leavings without regret and willing to do so.
[ترجمه ترگمان]این باعث می شه که leavings بدون پشیمانی و تمایل به این کار ادامه بدن
[ترجمه گوگل]این اتفاق می افتد که شما را بدون پشیمانی و تمایل به انجام آن بگذرانید

7. "The leavings of a life," as D. H. Lawrence might say.
[ترجمه ترگمان]\"ته مانده زندگی،\" به عنوان D ه شاید لارنس بگوید
[ترجمه گوگل]همانطور که D H Lawrence می گوید، 'از بین رفتن یک زندگی'

8. The bones near the top were the leavings of modern humans, who occupied La Ferrassie once the Neanderthals were gone.
[ترجمه ترگمان]استخوان های نزدیک بالا the انسان های امروزی بودند که زمانی که انسان های غار نشین از بین رفتند، Ferrassie را اشغال کردند
[ترجمه گوگل]استخوانها در نزدیکی بالا منزوی بود از انسانهای مدرن که پس از نئاندرتال ها از بین رفتند، La Ferrassie را اشغال کردند

9. Achieve inspecting leavings of water and giving an alarm in the water tank by checking level in it using floater switch.
[ترجمه ترگمان]رسیدن به بررسی قسمت های آب و دادن زنگ خطر در مخزن آب با چک کردن سطح در آن با استفاده از سوئیچ floater
[ترجمه گوگل]با بررسی سطح آب در آن، با استفاده از سوئیچ شناور، به بررسی آب های خروجی و زنگ زدن در مخزن آب دست پیدا کنید

10. I want none of your leavings.
[ترجمه ترگمان]من هیچ یک از لاشه تو را نمی خواهم
[ترجمه گوگل]من هیچ یک از شما را نمی خواهم

11. When I was done I carefully buried my leavings, as my dad had taught me before he died, when I was a sprat no older than the fisherman who had named the road for me.
[ترجمه ترگمان]وقتی کارم تمام شد، همان طور که پدرم قبل از مرگ به من یاد داده بود، همان طور که پدرم قبل از مرگ به من یاد داده بود
[ترجمه گوگل]وقتی که من انجام شد، من به طور دقیق دفن خود را دفن کردم، همانطور که پدرم قبل از مرگ او به من آموخته بود، زمانی که من یک ماهی بزرگتر از ماهیگیرانی بودم که راه را برای من نامگذاری کرده بود

12. This way both can use leavings fully and solve the environment problem for corresponding to the idea of circulation economic.
[ترجمه ترگمان]این روش هر دو می توانند به طور کامل از leavings استفاده کرده و مشکل محیط زیست را برای ارتباط با ایده گردش اقتصادی حل کنند
[ترجمه گوگل]به این ترتیب هر دو می توانند به طور کامل از لبه ها استفاده کنند و مشکل محیط زیست را مطابق با ایده گردش مالی اقتصادی حل کنند

13. A delicacy made from fried chicken skin and other assorted leavings.
[ترجمه ترگمان]یک خوراک لذیذ از پوست مرغ سوخاری و دیگر بقایای انواع دیگر
[ترجمه گوگل]ظرافتی که از پوست مرغ سرخ شده و دیگر برگهای مختلف ساخته شده است

14. And Adonibezec said: Seventy kings having their fingers and toes cut off, gathered up the leavings of the meat under my table: as I have done, so hath God requited me.
[ترجمه ترگمان]و Adonibezec گفت: هفتاد تن از پادشاهان که انگشتان خود را بریدند، ته مانده گوشت را زیر میز من جمع کردند؛ همان طور که من انجام داده ام، خدا بر من پاداش داده است
[ترجمه گوگل]Adonibezec گفت: هفتاد پادشاهانی که انگشتان و انگشتانشان را قطع کرده بودند، برگهای گوشت را زیر میز من جمع کردند، همانطور که من انجام دادم، خداوند من را به من عطا کرد

15. Loving, losing, hot touches, cold kisses, mystery, mistakes, leavings, takings, dreams, desires, laughter, lechery.
[ترجمه ترگمان]عشق، از دست دادن، لمس کردن، بوسه های سرد، اسرار، اشتباه ات، leavings، takings، آرزوها، آرزوها، خنده ها، عیاشی و هرزگی
[ترجمه گوگل]دوست داشتنی، از دست دادن، لمس های گرم، بوسه های سرد، رمز و راز، اشتباهات، ترک ها، تعهدات، رویاها، خواسته ها، خنده، پرت شدن

پیشنهاد کاربران

ته مانده، باقیمانده
Leftover, residue, remnant, remainder,

. These bloody leavings had been his neighbors


کلمات دیگر: