کلمه جو
صفحه اصلی

languorous


معنی : ضعیف، مست، پژمرده
معانی دیگر : مست، ضعیف، پژمرده

انگلیسی به فارسی

مست، ضعیف، پژمرده


ملایم، ضعیف، پژمرده، مست


انگلیسی به انگلیسی

• weak, limp; slow; listless, apathetic, lacking interest
if you describe something as languorous, you mean that it is lazy, relaxed, and not energetic, usually in a pleasant way.

مترادف و متضاد

ضعیف (صفت)
light, lean, anemic, weak, faint, weakly, feeble, flagging, anile, asthenic, slack, atonic, infirm, fragile, pusillanimous, sappy, puny, feeblish, languid, shaky, rickety, languorous, weakish, wonky, powerless

مست (صفت)
loaded, drunk, boozy, drunken, intoxicated, plastered, groggy, tipsy, instable, languorous, soused

پژمرده (صفت)
withered, sere, sad, pale, withering, sear, droopy, faded, languorous

جملات نمونه

1. There are languorous afternoons and evenings swimming and smoking pot.
[ترجمه ترگمان]بعد از ظهرهای سردی است و بعدازظهرها شنا می کنند و مشغول سیگار کشیدن هستند
[ترجمه گوگل]بعد از ظهر ظریف و شبانه شنا و دود سیگار کشیدن وجود دارد

2. Every lingering shred of sleep, every languorous thought of Johnny, was wiped from her mind.
[ترجمه ترگمان]هر لحظه خواب، هر اندیشه languorous از جانی را از ذهن خود پاک می کرد
[ترجمه گوگل]هر انسانی ماندگار، هر ذهنیت جانی جانی، از ذهن او پاک شده بود

3. A maze of desires, emotions ripened prematurely languorous and listless moods, all written on my face.
[ترجمه ترگمان]احساسات و عواطف و عواطف و احساسات بی حال و بی حال و بی حال و بی حال هر چه بر صورتم نوشته شده بود
[ترجمه گوگل]پیچ و خم های خواسته ها، احساسات، خلق و خوی زودگذر و بی روح، تمام روی صورت من نوشته شده است

4. The atmosphere beneath is languorous, and is so tinged with azure that what artists call the middle distance partakes also of that hue, while the horizon beyond is of the deepest ultramarine.
[ترجمه ترگمان]فضای زیر بالش سست کننده است، و چنان با azure در آمیخته است که هنرمندان آن را هم چنین رنگ میانه می نامند، در حالی که افق فراتر از عمیق ترین ultramarine است
[ترجمه گوگل]اتمسفر در زیر ملایم است و با زرد رنگ است که هنرمندان با استفاده از فاصله دور وسط آن رنگ می بینند، در حالی که افق فراتر از عمیق ترین فریم ها است

5. Enhancing, occupation of file handling crew are languorous with circadian rhythm bEing accelerated and actuating pressure already become the assignable occupational disease.
[ترجمه ترگمان]بهبود بخشیدن به کار خدمه با ریتم شبانه روزی که با ریتم شبانه روزی کار می کنند being و تحریک کردن فشار در حال حاضر تبدیل به یک بیماری شغلی assignable می شوند
[ترجمه گوگل]افزایش، اشغال خدمه دست زدن به پرونده ها با ریتم روزانه رو به زوال است و در حال حاضر شتاب زده می شود و فشار در حال حاضر تبدیل به بیماری شغلی قابل تعویض می شود

6. Languorous, luxurious, soft and sleek, the yarns can be smart and classic, but with a hidden edge of perversion .
[ترجمه ترگمان]languorous، تجمل، نرم و نرم، the می توانند باهوش و کلاسیک باشند، اما با حاشیه پنهان شدگان
[ترجمه گوگل]قهوه ای، لوکس، نرم و براق، نخ ها می توانند هوشمند و کلاسیک باشند، اما دارای لبه پنهانی انحراف است

7. Enhancing, occupation of file handling crew are languorous with circadian rhythm being accelerated and actuating pressure already become the assignable occupational disease.
[ترجمه ترگمان]بهبود بخشیدن به کار خدمه با ریتم شبانه روزی که با ریتم شبانه روزی کار می کنند در حال کاهش هستند و تحریک در حال تحریک در حال حاضر تبدیل به یک بیماری شغلی assignable شده است
[ترجمه گوگل]افزایش، اشغال خدمه دست زدن به پرونده ها با تسریع ریتم روزانه، تسریع شده و فشار در حال حاضر تبدیل به یک بیماری شغلی قابل تعویض می شود

8. For two days he was languorous and esteemed.
[ترجمه ترگمان]برای دو روز او بی احساس و esteemed بود
[ترجمه گوگل]برای دو روز او تمسخر و محترم بود

9. We gave shade on languorous summer days.
[ترجمه ترگمان]روزه ای تابستان را به سایه انداختیم
[ترجمه گوگل]ما در روزهای تابستان تند و تیز می زدیم

10. File handling crew; Occupation is languorous; Achievement effect is managed.
[ترجمه ترگمان]خدمه جابجایی پرونده؛ شغل سست کننده است؛ اثر موفقیت مدیریت می شود
[ترجمه گوگل]دست زدن به پرونده؛ اشغال تلخ است؛ اثر دستاورد اداره می شود

11. Some one says Fuzhou is a languorous and idle city.
[ترجمه ترگمان]یکی می گوید که Fuzhou یک شهر سست کننده و تنبل است
[ترجمه گوگل]بعضی ها می گویند فوجو یک شهر خاموش و بی روح است

12. It was disconcerting weather, people yawned long and lazily, feeling languorous and happy at the same time.
[ترجمه ترگمان]هوا گیج کننده بود و مردم خمیازه کشان و تنبلی خمیازه می کشیدند و در عین حال احساس languorous و happy می کردند
[ترجمه گوگل]آب و هوا مخوف بود، مردم به مدت طولانی و لازایی خمیازه کشیدند، در همان زمان احساس خجالت و خوشحالی می کردند

13. Bob Bowman, longtime coach of swimming phenom Michael Phelps, was once asked why Phelps did not swim the languorous distance sets that were part of some other competitors' regimens.
[ترجمه ترگمان]\"باب بومن\"، مربی طولانی مدت شنا مایکل فلپس، یک بار پرسید که چرا فلپس این راه دور را که بخشی از یک رژیم دیگر است، شنا نکرد
[ترجمه گوگل]باب بوومن، مربی قدیمی مینول فلپس، شناگر شنا، یک بار از او پرسید که چرا فلپس مجموعه های دور افتاده ای که بخشی از رژیم های دیگر رقبا بود، شنا نمی کردند


کلمات دیگر: