کلمه جو
صفحه اصلی

legally


معنی : قانونا
معانی دیگر : شرعا

انگلیسی به فارسی

قانونی، قانونا


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
• : تعریف: in a way that obeys the law.

- In this state, you can drink alcohol legally at the age of twenty-one.
[ترجمه ترگمان] در این حالت، شما می توانید به صورت قانونی الکل را در سن بیست و یک بنوشید
[ترجمه گوگل] در این حالت می توانید مشروبات الکلی را در سن بیست و یک ساله بطور قانونی بنوشید

• lawfully, legitimately, according to the law; from a legal standpoint

مترادف و متضاد

قانونا (قید)
legally

جملات نمونه

1. legally bound to accept
قانونا ملزم به پذیرش

2. legally incapable
قانونا فاقد صلاحیت

3. you are held legally responsible
شما قانونا مسئول هستید.

4. when the deed is signed and sealed, the house will be legally yours
هنگامی که قباله امضا و مهر شود خانه قانونا متعلق به شما خواهد بود.

5. You cannot legally take possession of the property until three weeks after the contract is signed.
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید مالکیت ملک را تا سه هفته پس از امضای قرارداد قبول کنید
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید به طور قانونی مالکیت اموال را قبل از سه هفته پس از امضای قرارداد خریداری کنید

6. The child has now been legally adopted.
[ترجمه ترگمان]این کودک اکنون به طور قانونی پذیرفته شده است
[ترجمه گوگل]فرزند از لحاظ قانونی تصویب شده است

7. The drug can no longer be legally prescribed.
[ترجمه ترگمان]این دارو دیگر نمی تواند به طور قانونی تجویز شود
[ترجمه گوگل]این دارو دیگر مجاز نیست

8. Pollution is legally controlled and enforced through various federal and state laws.
[ترجمه ترگمان]آلودگی به طور قانونی کنترل می شود و از طریق قوانین مختلف فدرال و ایالتی به اجرا در می آید
[ترجمه گوگل]آلودگی از طریق قوانین فدرال و ایالتی به طور قانونی کنترل و اجرا می شود

9. Doctors are legally obliged to take certain precautions.
[ترجمه ترگمان]پزشکان قانونا مجبور هستند اقدامات احتیاطی خاصی انجام دهند
[ترجمه گوگل]پزشکان قانونی مجبورند اقدامات احتیاطی خاصی را انجام دهند

10. The judge said the document was not legally binding.
[ترجمه ترگمان]قاضی گفت که این سند به طور قانونی الزام آور نیست
[ترجمه گوگل]قاضی گفت این سند قانونی نیست

11. The authorities will be legally bound to arrest any suspects.
[ترجمه ترگمان]مقامات از نظر قانونی موظف خواهند بود هر گونه مظنون را دستگیر کنند
[ترجمه گوگل]مقامات قانونی مجبور خواهند شد تا هر مظنون را دستگیر کنند

12. A bill of exchange is a legally recognized document.
[ترجمه ترگمان]لایحه مبادله یک سند قانونی شناخته شده است
[ترجمه گوگل]لایحه مبادله یک سند قانونی شناخته شده است

13. The liquor was sold legally and trucked out of the state.
[ترجمه ترگمان]الکل به صورت قانونی فروخته شد و از ایالت خارج شد
[ترجمه گوگل]مشروب به طور قانونی فروخته شد و از ایالت خارج شد

14. A gambling debt is not legally enforceable.
[ترجمه ترگمان]بدهی قمار از نظر قانونی قابل اجرا نیست
[ترجمه گوگل]بدهی قمار قانونی قابل اجرا نیست

15. Children under sixteen are not legally allowed to buy cigarettes.
[ترجمه ترگمان]کودکان زیر ۱۶ سال به طور قانونی مجاز به خرید سیگار نیستند
[ترجمه گوگل]کودکان زیر 16 سال مجاز به خرید سیگار نیستند

پیشنهاد کاربران

به طور قانونی

از نظر قانونی


کلمات دیگر: