کلمه جو
صفحه اصلی

malformed


معنی : ناهنجار، بدشکل، ناقص، بدریخت
معانی دیگر : بدریخت، ناقص، بدشکل، ناهنجار

انگلیسی به فارسی

بدریخت، ناقص، بدشکل، ناهنجار


نادرست، ناقص، ناهنجار، بدشکل، بدریخت


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: abnormally formed.
متضاد: normal
مشابه: misshapen

• abnormal, deformed, misshapen, badly formed
if something is malformed, it does not have its normal or correct shape; a formal word.

مترادف و متضاد

ناهنجار (صفت)
abnormal, malformed, raucous, dissonant, rough, maladaptive, abnormous, coarse, incult, maladroit, backhand, lumpy, unkempt, scruffy, cacophonous, gruff, incondite, inelegant, uncouth, surly

بدشکل (صفت)
malformed, awry, shapeless, deformed

ناقص (صفت)
rudimentary, malformed, incorrect, faulty, defective, fragmentary, mutilate, half-baked, imperfect, incomplete, sketchy, skimpy, half, imperfective, manque, roughcast

بدریخت (صفت)
malformed

distorted


Synonyms: abnormal, contorted, crooked, deformed, grotesque, irregular, misshapen, twisted, warped


Antonyms: perfect, regular, shapely, undistorted


جملات نمونه

1. More rarely, the tubes have been malformed from birth.
[ترجمه ترگمان]به ندرت، لوله ها از تولد معیوب شده اند
[ترجمه گوگل]به ندرت، لوله ها از زمان تولد نادرست است

2. Some parents feel reluctant to see their malformed babies at first and express a need to temper the intensity of the experience.
[ترجمه ترگمان]برخی از والدین نسبت به دیدن کودکان معلول خود در ابتدا بی میل هستند و نیاز به خلق کردن شدت این تجربه دارند
[ترجمه گوگل]بعضی از والدین در ابتدا احساس گناه می کنند که نوزادان نادرست خود را ببینند و نیاز به تمیز کردن تجربه دارند

3. One severely malformed boy climbs out of bed and crawls across the floor, crab-like.
[ترجمه ترگمان]یک پسر به شدت معیوب از رختخواب بیرون می آید و روی زمین می خزد، مثل خرچنگ
[ترجمه گوگل]یک پسر به شدت نادرست از رختخواب بیرون می آید و در سراسر طبقه فرو می ریزد، مانند خرچنگ

4. The malformed blood vessels of one side of the brain essentially put both sides of the brain out of commission.
[ترجمه ترگمان]رگه ای خونی ناقص یک طرف مغز اساسا هر دو طرف مغز را از کمیسیون خارج می کنند
[ترجمه گوگل]عروق خونی مغزی یک طرف مغز اساسا هر دو طرف مغز را از کار بیرون می آورد

5. Was it malformed, or merely hypothermic, the last to hatch?
[ترجمه ترگمان]آیا این، معلول است، یا فقط دمای هوا، آخرین دریچه؟
[ترجمه گوگل]آیا آن را ناقص و یا فقط hypotermic، آخرین چسبیده؟

6. Technicians can identify only obvious problems, such as malformed sperm heads or tails.
[ترجمه ترگمان]تکنسین ها می توانند فقط مشکلات آشکاری را تشخیص دهند، مانند سر یا دم اسپرم ناقص
[ترجمه گوگل]تکنسین ها می توانند تنها مشکلات آشکاری مانند سر و گردن اسپرم را نادیده بگیرند

7. Although television and newspaper reports about malformed children abound, it is reassuring to appreciate that abnormalities are relatively rare.
[ترجمه ترگمان]اگرچه گزارش ها روزنامه ها و روزنامه ها درباره کودکان معلول زیاد است، اما برای قدردانی از این که نا abnormalities نسبتا نادر هستند، دلگرم کننده است
[ترجمه گوگل]اگر چه تلویزیون و روزنامه در مورد کودکان ناقص فرموده اند، اما اطمینان حاصل می کند که ناهنجاری ها نسبتا نادر هستند

8. Your client has issued a malformed or illegal request.
[ترجمه ترگمان]مشتری شما یک درخواست ناقص یا غیر قانونی صادر کرده است
[ترجمه گوگل]مشتری شما یک درخواست نادرست یا غیرقانونی صادر کرده است

9. Many animals died during these experiments, including ones malformed at birth.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از حیوانات در طی این آزمایش ها از جمله کودکانی که در هنگام تولد دچار خطا شده اند، جان خود را از دست دادند
[ترجمه گوگل]در طی این آزمایشات بسیاری از حیوانات جان باختند

10. If the heart be malformed, the condition may be ascertained by the X - ray examination.
[ترجمه ترگمان]اگر قلب خراب شود، این شرط ممکن است با آزمایش اشعه ایکس مشخص شود
[ترجمه گوگل]اگر قلب نادرست باشد، این وضعیت ممکن است توسط بررسی اشعه ایکس تایید شود

11. This is likely caused by a malformed conditional statement.
[ترجمه ترگمان]این به احتمال زیاد ناشی از یک بیانیه مشروط معیوب است
[ترجمه گوگل]این احتمالا ناشی از بیانیه مشروط نادرست است

12. The average number of packets containing malformed data received per second.
[ترجمه ترگمان]تعداد متوسط بسته هایی که حاوی داده های معیوب در ثانیه هستند
[ترجمه گوگل]میانگین تعداد بسته های حاوی اطلاعات نادرست در هر ثانیه دریافت می شود

13. Your client has issued a malformed or illegal request. That's all we know.
[ترجمه ترگمان]مشتری شما یک درخواست ناقص یا غیر قانونی صادر کرده است این تنها چیزی است که ما می دانیم
[ترجمه گوگل]مشتری شما یک درخواست نادرست یا غیرقانونی صادر کرده است این تمام چیزی است که ما میدانیم

14. The number of packets containing malformed data received.
[ترجمه ترگمان]تعداد بسته های حاوی داده های ناقص دریافتی
[ترجمه گوگل]تعداد بسته های حاوی اطلاعات نادرست دریافت شده است

15. Bad or malformed serialization info for the message object.
[ترجمه ترگمان]اطلاعات serialization ناقص یا ناقص برای شی پیغام
[ترجمه گوگل]اطلاعات سریالیزاسیون بد یا بد برای شیء پیام


کلمات دیگر: