کلمه جو
صفحه اصلی

kip


معنی : بستر، پوست گوساله و بره، چرم دباغی، در بستر رفتن، خوابیدن
معانی دیگر : پوست دباغی نشده ی گوساله یا بچه گوسفند یا بچه ی برخی جانوران دیگر، (انگلیس ـ خودمانی)، پانسیون، تخت، خواب، (واحد پول کشور لائوس) کیپ، کیپ (معیار وزن برابر با 1000 پوند)، خوابیدن
kip( up)
ورزش : اسکلبکا

انگلیسی به فارسی

چرم دباغی، پوست گوساله و بره، در بستر رفتن، خوابیدن، بستر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the untreated hide of a small or young animal.

(2) تعریف: a bundle of such hides.
اسم ( noun )
• : تعریف: a unit of weight equal to one thousand pounds.
اسم ( noun )
حالات: kip, kips
• : تعریف: the chief monetary unit of Laos, equaling one hundred at.

• skin of a young animal; bundle of skins; unit of weight equal to 1000 pounds; main monetary unit of laos; place to lodge overnight (british); bed, place to sleep (british); sleep (british)
sleep, take a nap, go to bed
if you kip, you sleep; an informal word.
a kip is a period of sleep; an informal word.
if you kip down somewhere, you go to sleep at a place that is not your home; an informal expression.

مترادف و متضاد

بستر (اسم)
bed, floor, headstock, kip, doss

پوست گوساله و بره (اسم)
kip

چرم دباغی (اسم)
kip

در بستر رفتن (فعل)
kip

خوابیدن (فعل)
stop, bed, kip, doss, sleep, lie, go down

جملات نمونه

1. Try to catch some kip while you can.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید تا وقتی که می توانید کمی kip بگیرید
[ترجمه گوگل]در حالی که می توانید سعی کنید چند پوک را بگیرید

2. He was so tired that he desired to kip down somewhere for a while.
[ترجمه ترگمان]اون خیلی خسته بود که می خواست یه مدتی یه جایی بخوابه
[ترجمه گوگل]او خیلی خسته بود که دلش برای مدت کوتاهی به جایی رسیده بود

3. Mason went home for a couple of hours' kip.
[ترجمه ترگمان]می سون چند ساعتی به خانه رفت
[ترجمه گوگل]میسون به مدت چند ساعت به خانه رفت

4. You can have my bed and I'll kip on the sofa.
[ترجمه ترگمان]تو می تونی تخت منو داشته باشی و من روی کاناپه شرط می بندم
[ترجمه گوگل]شما می توانید تخت خود را داشته باشید و روی مبل مبل می زنم

5. I've only had an hour's kip .
[ترجمه ترگمان]من فقط یک ساعت وقت دارم
[ترجمه گوگل]من فقط یک ماه یک ساعته داشتم

6. Kip stumbled backwards and forwards before falling down.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که به زمین بیفتد دوباره به عقب و جلو سکندری خورد
[ترجمه گوگل]کیپ قبل از سقوط به عقب و جلو حرکت کرد

7. Why don't you have a quick kip?
[ترجمه ترگمان]چرا یه کم استراحت نمی کنی؟
[ترجمه گوگل]چرا کپی سریعی ندارید؟

8. Is there anywhere to kip down for the night?
[ترجمه ترگمان]امشب جایی برای خوابیدن هست؟
[ترجمه گوگل]آیا در هر کجا برای چرت زدن برای شب است؟

9. Mum says you can kip on the sofa tonight.
[ترجمه ترگمان]مامان می گه می تونی امشب روی کاناپه بخوابی
[ترجمه گوگل]مامان میگه می تونم امشب روی مبل بخوابم

10. The children left the tent to kip out in the open.
[ترجمه ترگمان]بچه ها چادر را ترک کردند تا در فضای باز kip
[ترجمه گوگل]بچه ها چادر را به سمت چپ باز کردند

11. We ought to get some kip .
[ترجمه ترگمان]باید بریم یه کم استراحت کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید برخی از کیک ها را دریافت کنیم

12. There are rooms for drivers to kip down for the night.
[ترجمه ترگمان]اتاق هایی برای رانندگان برای خوابیدن در شب وجود دارد
[ترجمه گوگل]اتاق هایی برای رانندگان وجود دارد که برای شب بخوابند

13. He had no choice but to kip in that small inn.
[ترجمه ترگمان]او چاره ای جز خوابیدن در آن مسافرخانه کوچک نداشت
[ترجمه گوگل]او هیچ انتخابی نداشت، اما در آن خانه کوچک کوچک بود

14. I had a quick kip after lunch.
[ترجمه ترگمان]من بعد از ناهار خیلی سریع خوابیده بودم
[ترجمه گوگل]بعد از ناهار، یک پیاله سریع داشتم

پیشنهاد کاربران

چرت زدن

means take a siesta=take naps = take snooze


کلمات دیگر: