کلمه جو
صفحه اصلی

lazybones


معنی : تنبل، ادم بطیء و کندرو
معانی دیگر : (عامیانه) آدم تنبل، تنه لش

انگلیسی به فارسی

آدم بطیئ وکندرو، تنبل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal; usu. used with a sing. verb) a person who is lazy.
متضاد: go getter
مشابه: loafer

• lazy person (slang)
if you say that someone is a lazybones, you mean that they are very lazy indeed.
lazy person, person who is inactive

مترادف و متضاد

تنبل (اسم)
slouch, lazybones

ادم بطیء و کندرو (اسم)
lazybones

جملات نمونه

1. The lazybones always alibied themselves out of work.
[ترجمه ترگمان]تنبل همیشه از کار بی کار می شدند
[ترجمه گوگل]لازیبون همیشه خود را از کار بیخود کرده است

2. They criticized the lazybones for playing up his slight illness.
[ترجمه ترگمان]آن ها از lazybones برای بازی کردن با بیماری اندک انتقاد کردند
[ترجمه گوگل]آنها از لازیبون ها برای بازی کردن بیماری اندکی خود انتقاد کردند

3. Come on, lazybones! Get out of bed.
[ترجمه ترگمان]زود باش، تنبل! از تخت بیا بیرون
[ترجمه گوگل]بیا، لازیبون! از تخت خارج شوید

4. The lazybones must be aroused from their unwillingness to work.
[ترجمه ترگمان]The باید از عدم تمایل خود به کار تحریک شوند
[ترجمه گوگل]لازیبون ها باید از عدم تمایل به کار خود تحریک شوند

5. Roll out, lazybones! It's getting late.
[ترجمه ترگمان]برو بیرون، تنبل! داره دیر می شه
[ترجمه گوگل]رول کردن، lazybones! داره دیر میشه

6. Hey, lazybones, how long are you planning on staying in bed?
[ترجمه ترگمان]هی، تنبل، چقدر میخوای توی تخت بمونی؟
[ترجمه گوگل]هی، لازیبون، تا کی می خواهید در رختخواب بمانید؟

7. We tabbed him lazybones.
[ترجمه ترگمان]ما او را تنبل و تنبل کرده بودیم
[ترجمه گوگل]ما او را لازیبون گذاشتیم

8. Come on, lazybones, get up!
[ترجمه ترگمان]زود باش، تنبل، بلند شو!
[ترجمه گوگل]بیا، لازیبون، بلند شو!

9. He is a lazybones with no ambition whatsoever.
[ترجمه ترگمان]او یک تنبل و بدون جاه طلبی است
[ترجمه گوگل]او لازیبون است و هیچ جاهایی ندارد

10. The boy is lazybones through and through.
[ترجمه ترگمان]این پسر در حال عبور و مرور است
[ترجمه گوگل]این پسر از طریق و از طریق lazybones است

11. China will hence be a nation of lazybones!
[ترجمه ترگمان]از این رو، چین ملتی of خواهد بود!
[ترجمه گوگل]چین از این رو یک ملت لازیبون خواهد بود!

12. Her current knight had become a lazybones and a coward.
[ترجمه ترگمان]شوالیه فعلی او یک تنبل و بزدل شده بود
[ترجمه گوگل]شوالیه فعلی او یک لازیبون و بزدل بود

13. The Lazybones Alarm Clock may be the solution to our problem.
[ترجمه ترگمان]ساعت هشدار Lazybones ممکن است راه حل مشکل ما باشد
[ترجمه گوگل]ساعت زنگدار Lazybones ممکن است راه حلی برای مشکل ما باشد

14. Only lazybones and mediocre persons could hanker after the days of messing together.
[ترجمه ترگمان]فقط تنبل و متوسط، پس از روزهایی که با یکدیگر بازی می کنند می توانند با هم زندگی کنند
[ترجمه گوگل]فقط لازیبون ها و افراد متوسط ​​می توانند پس از روزهای گمراه شدن با هم بیدار شوند

پیشنهاد کاربران

بی عار بودن

تنبلی

از تنبلی زییاد لش بودن

گشاد

ای گشاد


کلمات دیگر: