کلمه جو
صفحه اصلی

laze


معنی : کاهل، تنبلی کردن
معانی دیگر : کار نکردن، (معمولا با: away) وقت را به بطالت گذراندن

انگلیسی به فارسی

تنبل، کاهل، تنبلی کردن


لاز، کاهل، تنبلی کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: lazes, lazing, lazed
• : تعریف: to pass time idly; loaf (often fol. by away).
مشابه: idle, linger, loaf, trifle

- Students like to laze away the summer.
[ترجمه ترگمان] دانش آموزان دوست دارند تابستان را دور بزنند
[ترجمه گوگل] دانش آموزان دوست دارند که تابستان را از بین ببرند

• act of being lazy or indolent; period of laziness
be indolent, be lazy, pass the time lazily
if you laze somewhere, you relax and enjoy yourself, not doing anything that requires any effort.
if you laze around, or laze about, you relax, not doing anything that requires any effort.

مترادف و متضاد

کاهل (اسم)
lagging, laze

تنبلی کردن (فعل)
laze

جملات نمونه

1. He went to Spain for nine months, to laze around and visit relations.
[ترجمه مریم] او به مدت ۹ ماه به اسپانیا رفت تا استراحت کند و اقوام خود را ببیند.
[ترجمه ترگمان]او به مدت نه ماه به اسپانیا رفت تا روابط خود را حفظ کند
[ترجمه گوگل]او به مدت نه ماه به اسپانیا رفت و به روابط خود ادامه داد

2. I was happy enough to laze about on the beach.
[ترجمه ترگمان]من به اندازه کافی برای تفریح و تفریح در کنار ساحل بودم
[ترجمه گوگل]من به اندازه کافی خوشحال شدم که در مورد ساحل گریه می کردم

3. I am fat, but I don't laze around the house stuffing myself with butter.
[ترجمه ترگمان]من چاقم، اما این دور و بر خانه و خودم را با کره نگاه نمی کنم
[ترجمه گوگل]من چاق هستم، اما من در اطراف خانه خودم را با کره چاشنی نمی کنم

4. I'm just going to laze around and watch TV.
[ترجمه ترگمان]من فقط میرم و تلویزیون تماشا می کنم
[ترجمه گوگل]من فقط میروم و به تماشای تلویزیون نگاه میکنم

5. Libra, you're not content to just laze around a secluded villa.
[ترجمه ترگمان]در صورت فلکی برج میزان، شما تنها از یک ویلای دورافتاده راضی نیستید
[ترجمه گوگل]Libra، شما محتوا را فقط در اطراف یک ویلای منزوی از بین ببرید

6. Take time out to sleep properly, laze around, listen to music or have some form of leisure activity.
[ترجمه ترگمان]وقت بگذارید که به خوبی بخوابید، به موسیقی گوش دهید، به موسیقی گوش دهید و یا نوعی فعالیت فراغت داشته باشید
[ترجمه گوگل]وقت خود را برای خواب درست کنید، به اطراف گوش کنید، به موسیقی گوش کنید یا از فعالیت های اوقات فراغت داشته باشید

7. It's lovely just to laze away in the sun.
[ترجمه ترگمان]خیلی دوست داشتنیه که تو آفتاب استراحت کنی
[ترجمه گوگل]این فقط دوست داشتنی است که در خورشید غروب می کند

8. It is the opposite of static, laze, and passivity.
[ترجمه ترگمان]آن نقطه مقابل of، laze و passivity است
[ترجمه گوگل]این مخالف استاتیک، لازمی و انفعال است

9. The temptation to laze about the house is too great for some.
[ترجمه ترگمان]وسوسه بازی کردن در خانه برای بعضی ها خیلی بزرگ است
[ترجمه گوگل]وسوسه به خرج کردن در مورد خانه بیش از حد عالی است برای برخی

10. Libra, you are not content to just laze around a secluded villa.
[ترجمه ترگمان]در صورت فلکی برج میزان، شما راضی نیستید که تنها به دور یک ویلای خلوت بروید
[ترجمه گوگل]Libra، شما محتوا را فقط در اطراف یک ویلا منزوی نگه دارید

11. What I am angry with is not his laze but ignorance.
[ترجمه ترگمان]چیزی که من از این عصبانیم، این بازی laze و نادانی او نیست
[ترجمه گوگل]آنچه که من عصبانی می کنم، لعنت او نیست، بلکه جهل است

12. No longer laze away.
[ترجمه ترگمان]دیگر بازی و تفریح نیست
[ترجمه گوگل]دیگر از دست ندهید

13. If you don't make the best use of your time, you'll laze away your life.
[ترجمه ترگمان]اگر بهترین استفاده را از وقتت استفاده نکنی، زندگی خود را تباه خواهی کرد
[ترجمه گوگل]اگر بهترین استفاده از زمان خود را نداشته باشید، زندگی خود را از دست می دهید

14. Earl Grey never seemed such a decent chap, and we laze back to enjoy his brew.
[ترجمه ترگمان]ارل گری هیچ وقت به این خوبی به نظر نمی رسید، و ما هم به آن عادت می کردیم که از brew لذت ببریم
[ترجمه گوگل]ارل گری هرگز به نظر نمیرسد که یک جادوگر شایسته باشد و ما مجددا از آن لذت میبریم

پیشنهاد کاربران

Laze infront of the TV
جلو تلوزیون ولوو شدن یا لم دادن


کلمات دیگر: