کلمه جو
صفحه اصلی

khan


معنی : خان، منزلگاه بین راه، کاروانسرای، خاقان
معانی دیگر : (از مغولی)، (از فارسی) خان، خانه (در ترکیه و برخی کشورهای خاورمیانه: مسافرخانه، کاروان سرای)، ترکی کاروانسرای

انگلیسی به فارسی

(ترکی) کاروانسرای، منزلگاه بین راه، خان، خاقان


خان، کاروانسرای، منزلگاه بین راه، خاقان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the ruler of the Tatars and Mongols in medieval times.

(2) تعریف: a traditional title of respect given to officials or rulers in Afghanistan, India, Iran, Pakistan, and other Asian countries.
اسم ( noun )
• : تعریف: in certain countries of the East and Middle East, an inn, esp. one with a large courtyard for keeping caravan animals.

• genghis khan (c.1162-1227), founder of the mongolian empire
ruler or men of rank in central asia; mongol or turkish ruler in medieval times

مترادف و متضاد

خان (اسم)
chamber, caravansary, inn, caravan-serai, khan, thane

منزلگاه بین راه (اسم)
caravan-serai, khan

کاروانسرای (اسم)
khan

خاقان (اسم)
khan

جملات نمونه

1. David Khan pointed his finger at Mary.
[ترجمه ترگمان]دیوید خان با انگشت به مری اشاره کرد
[ترجمه گوگل]دیوید خان، انگشت خود را در مری اشاره کرد

2. Marco Polo's travelogue mentions that Kublai Khan sent envoys to Malgache.
[ترجمه ترگمان]مارکو پولو اشاره می کند که Kublai خان envoys را به Malgache فرستاده است
[ترجمه گوگل]سفرنامه مارکو پولو اشاره می کند که کوبلی خان فرستادگان را به Malgache فرستاد

3. In Europe, Aga Khan III presented himself in a completely different light.
[ترجمه ترگمان]در اروپا، آقا خان سوم در یک نور کاملا متفاوت خود را معرفی کرد
[ترجمه گوگل]در اروپا، آقاخان III، خود را در یک تصویر کاملا متفاوت قرار داد

4. Yaqub Khan commented on his visit during a speech broadcast on Jan. 30.
[ترجمه ترگمان]یعقوب خان در طی سخنرانی خود در روز ۳۰ ژانویه در این دیدار اظهار نظر کرد
[ترجمه گوگل]یعقوب خان در دیدار وی در یک سخنرانی در تاریخ 30 ژانویه، دیدار کرد

5. Khan had topped the field for ten years and was a legend in his sport.
[ترجمه ترگمان]خان مدت ده سال در صدر این زمینه بود و در ورزش خود یک افسانه بود
[ترجمه گوگل]خان ده سال از این زمینه گذشت و افسانه ای در ورزش او بود

6. Gen. Khan Aqa, deputy head of state security, was killed by a car bomb in Kabul on Nov.
[ترجمه ترگمان]در ماه نوامبر، ژنرال خان آقا، معاون امنیت ایالتی، در اثر انفجار یک اتومبیل بمب گذاری شده در کابل کشته شد
[ترجمه گوگل]ژنرال خان آقا، معاون امنیت ملی، در ماه نوامبر با یک بمب خودرو در کابل کشته شد

7. Uncle Khan was a landlord with a relentless passion for raw, hard numbers.
[ترجمه ترگمان]عمو خان مردی بود با علاقه شدید به اعداد خام و سخت
[ترجمه گوگل]عمو خان ​​یک صاحبخانه با اشتیاق بی رحمانه به تعداد خام و سخت بود

8. In the film, Khan portrays a murderer who gets a deep sadistic thrill out of killing.
[ترجمه ترگمان]در این فیلم، خان یک قاتل را به تصویر می کشد که از قتل نفس عمیقی می کشد
[ترجمه گوگل]در این فیلم خان قاتل را نشان می دهد که هیجان عمیق سادیستی را از کشتار می کشد

9. The Aga Khan has spent millions of pounds on the Aliysa case.
[ترجمه ترگمان]آقا خان میلیون ها پوند را در پرونده Aliysa خرج کرده است
[ترجمه گوگل]آقاخان میلیونها پوند را در مورد علیزاده صرف کرده است

10. Uncle Khan later told me that it was his wife who had been determined to adopt me as her own.
[ترجمه ترگمان]بعدها عمو خان به من گفت که این همسر اوست که تصمیم گرفته است مرا به عنوان خودش انتخاب کند
[ترجمه گوگل]عمو خان ​​بعدا به من گفت که این همسرش بود که مصمم بود من را به عنوان خودش برگرداند

11. Khan lost his seat in the 1991 elections, when a Hindu revivalist wave swept his constituency.
[ترجمه ترگمان]خان کرسی خود را در انتخابات سال ۱۹۹۱ از دست داد، زمانی که موج revivalist هندو بر حوزه انتخاباتی اش غلبه کرد
[ترجمه گوگل]خان در انتخابات سال 1991 خود را از دست داد، در حالی که موجی از احیای هوادار هندو، حوزه انتخابیه اش را در اختیار داشت

12. But Kubla Khan does not merely illustrate this creative power.
[ترجمه ترگمان]اما Kubla خان نه تنها این قدرت خلاق را به تصویر می کشد
[ترجمه گوگل]اما کوبلا خان صرفا این قدرت خلاق را نشان نمی دهد

13. Carl Gunnersley, defending Khan, said his behaviour was also affected by drink and peer pressure.
[ترجمه ترگمان]کارل Gunnersley، مدافع خان، گفت که رفتار او نیز تحت تاثیر نوشیدن و فشار همسالان قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]کارل گنرسلی، دفاع از خان، گفت که رفتار وی نیز تحت تأثیر فشار و نوشیدنی قرار گرفته است

14. That afternoon I was summoned to the Khan house.
[ترجمه ترگمان]آن روز بعد از ظهر به خانه خان احضار شدم
[ترجمه گوگل]این بعد از ظهر من به خانه خان احضار شدم

پیشنهاد کاربران

کلمه ای با منشا ترکی که معنا خان و کارون سرا است برخی اتیمولوژیست ها بر این باور اند که کلمه king همان کانگ یا خان ترکی است

همان خان ماخوذ ترکی
به معنای خان و کاروان سرای که ریشه در لغت قدیمی قانگ دارد ( فرهنگ سر جرارد کلاوزن )


کلمات دیگر: