کلمه جو
صفحه اصلی

land reform


معنی : اصلاحات ارضی
معانی دیگر : (اصلاحات ارضی و تقسیم املاک بزرگ) زمین بهگری، بهسازی

انگلیسی به فارسی

اصلاحات ارضی


انگلیسی به انگلیسی

• land reform is a change in the system of land ownership, especially when it involves giving land to the people who actually farm it and taking it away from people who own large areas for profit.

اسم ( noun )
• : تعریف: any governmental program requiring the division of large land holdings into smaller tracts, esp. to provide farmland to the landless.

مترادف و متضاد

اصلاحات ارضی (اسم)
land reform

جملات نمونه

1. The issue of land reform was one that dominated Hungary's parliamentary elections.
[ترجمه ترگمان]موضوع اصلاحات ارضی کسی بود که بر انتخابات پارلمانی مجارستان تسلط داشت
[ترجمه گوگل]مسئله اصلاحات ارضی یکی بود که بر انتخابات پارلمانی مجارستان تحت سلطه بود

2. However, poverty levels among land reform beneficiaries remain high, as do the levels of dissatisfaction that they express.
[ترجمه ترگمان]با این حال، سطوح فقر در میان ذینفعان اصلاحات ارضی، همچنان بالا باقی می مانند، به طوری که سطوح نارضایتی که آن ها بیان می کنند را انجام می دهند
[ترجمه گوگل]با این حال، سطح فقر در میان اصلاحگران زمین همچنان بالا است، همانطور که میزان نارضایتی آنها بیان می شود

3. Overall the patterns established by the 1946 land reform have been remarkably enduring.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی طرح هایی که توسط اصلاحات ارضی ۱۹۴۶ ایجاد شد به طور قابل ملاحظه ای پایدار بوده است
[ترجمه گوگل]به طور کلی الگوهای ایجاد شده توسط اصلاحات ارضی 1946 به شدت پایدار بوده است

4. Land reform was popular and the National Front politicians, what remained of them, could hardly impose it.
[ترجمه ترگمان]اصلاح زمین محبوب بود و سیاستمداران جبهه ملی، آنچه از آن ها باقی مانده بود، بسختی می توانست آن را تحمیل کند
[ترجمه گوگل]اصلاحات ارضی بسیار محبوب بود و سیاستمداران جبهه ملی، آنچه که از آنها باقی مانده بود، به سختی می توانست آن را تحمیل کند

5. Not only was the Republican programme of land reform halted, it was reversed.
[ترجمه ترگمان]نه تنها برنامه جمهوری خواهان اصلاحات ارضی متوقف شد، بلکه برعکس شد
[ترجمه گوگل]نه تنها برنامه جمهوری اصلاحات ارضی را متوقف کرد، بلکه تغییر یافت

6. The theoretical literature on the effects of land reform on production is inconclusive.
[ترجمه ترگمان]ادبیات نظری در مورد اثرات اصلاح ارضی در تولید، بی نتیجه بوده است
[ترجمه گوگل]ادبیات تئوریک اثرات اصلاحات ارضی بر تولید نا معلوم است

7. They require more traditional land reform actions and are the potential basis for an alliance between conservationists and land reformers.
[ترجمه ترگمان]آن ها به اقدامات اصلاحی زمین سنتی نیاز دارند و پایه ای بالقوه برای اتحاد بین طرفداران حفظ محیط زیست و اصلاح طلبان زمین هستند
[ترجمه گوگل]آنها نیاز به اقدامات اصلاحی سنتی تر زمینی دارند و پایه بالقوه اتحاد میان محافظه کاران و اصلاح طلبان زمین است

8. Despite a land reform initiative in the early 1980s, rural society remains polarized.
[ترجمه ترگمان]با وجود ابتکار اصلاحات ارضی در اوایل دهه ۱۹۸۰، جامعه روستایی همچنان قطبی باقی می ماند
[ترجمه گوگل]با وجود ابتکار اصلاحات ارضی در اوایل دهه 1980، جامعه روستایی قطبی شده است

9. In this part I find that land reform is at least not detrimental to production.
[ترجمه ترگمان]من در این بخش متوجه شدم که اصلاح زمین حداقل برای تولید مضر نیست
[ترجمه گوگل]در این قسمت متوجه شدم که اصلاحات ارضی حداقل به تولید منجر نمی شود

10. Genuine land reform is not about breaking up highly productive commercial farms into little plots for subsistence farmers.
[ترجمه ترگمان]اصلاحات ارضی Genuine در مورد شکستن مزارع تجاری به شدت تولید کننده به زمین های کوچک برای امرار معاش کشاورزان نیست
[ترجمه گوگل]اصلاحات واقعی زمین در مورد تقسیم مزرعه های تجاری بسیار تولیدی به قطعه های کوچکی برای کشاورزان متعهد نیست

11. Settlement and land reform schemes have to be administered in the interest of capitalist agriculture.
[ترجمه ترگمان]طرح و طرح های اصلاحات ارضی باید به نفع کشاورزی سرمایه داری اداره شود
[ترجمه گوگل]طرح های اصلاحات و اصلاحات باید به نفع کشاورزی سرمایه داری انجام شود

12. There was talk of land reform and demonstrations by peasants.
[ترجمه ترگمان]درباره اصلاحات ارضی و تظاهرات روستاییان گفتگو شد
[ترجمه گوگل]صحبت از اصلاحات ارضی و تظاهرات دهقانان بود

13. But land reform could create the jobs which poor people from rural areas seek in city slums.
[ترجمه ترگمان]اما اصلاحات ارضی می تواند مشاغلی را ایجاد کند که مردم فقیر از مناطق روستایی به دنبال محله های فقیرنشین شهر می گردند
[ترجمه گوگل]اما اصلاحات ارضی می تواند مشاغل ایجاد کند که مردم فقیر از مناطق روستایی در لانه های شهر می خواهند

14. If he truly wanted land reform he could have achieved it non-violently during his long 20-year rule.
[ترجمه ترگمان]اگر او واقعا خواهان اصلاحات ارضی بود می توانست در طول حکومت ۲۰ ساله خود به شدت به آن دست یابد
[ترجمه گوگل]اگر او واقعا می خواست اصلاحات ارضی را داشته باشد، می توانست در طول حکومت طولانی 20 ساله خود را بدون خشونت به دست آورد

15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!


کلمات دیگر: