کلمه جو
صفحه اصلی

maim


معنی : ضرب و جرح، صدمه، نقص عضو، جرح، کسیرا معیوب کردن، چلا ق کردن
معانی دیگر : معلول کردن، ناتوانمند کردن، ناقص العضو کردن، مصدوم کردن، معیوب شدن، اختلال یا ازکارافتادگی عضوی، جرج

انگلیسی به فارسی

کسی را معیوب کردن، معیوب شدن، اختلال یا ازکارافتادگی عضوی، صدمه، جرج، ضرب و جرح، نقص عضو، چلاق کردن


مامان، ضرب و جرح، نقص عضو، جرح، کسیرا معیوب کردن، صدمه، چلا ق کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: maims, maiming, maimed
(1) تعریف: to cripple or disable, usu. by destroying or rendering useless a limb or extremity.
مترادف: cripple, disable, hobble, lame, mutilate
مشابه: amputate, castrate, disfigure, emasculate, incapacitate, savage

(2) تعریف: to make useless or defective; impair.
مترادف: cripple, damage, destroy, disable, impair, incapacitate
مشابه: deface, disfigure, emasculate, harm, injure, mangle, mar, mutilate, spoil

• mutilate, disfigure, cripple, cause to be disabled; damage, harm, make useless
to maim someone means to injure them so badly that part of their body is permanently damaged.

مترادف و متضاد

ضرب و جرح (اسم)
battery, maim

صدمه (اسم)
indemnity, hurt, shock, harm, maim, concussion, injury, disservice, displeasure, scathe

نقص عضو (اسم)
maim

جرح (اسم)
maim, mayhem

کسیرا معیوب کردن (اسم)
maim

چلا ق کردن (فعل)
cripple, maim

cripple, put out of action


Synonyms: batter, blemish, break, castrate, crush, damage, deface, disable, disfigure, dismember, disqualify, gimp, hack, hamstring, harm, hog-tie, hurt, impair, incapacitate, injure, lame, mangle, mar, massacre, maul, mayhem, mutilate, spoil, truncate, warp, wound


Antonyms: aid, cure, heal, help, repair


جملات نمونه

1. Auto accidents maim many persons each year.
حوادث اتومبیل، هر ساله افراد بسیاری را معلول می کند

2. Though he went through an awesome experience in the crash, Fred was not seriously maimed.
فرد گرچه حادثه وحشتناکی را در سانحه تجربه کرد، اما به طور جدی زمین گیر نشد

3. Car manufacturers insist that seat belts can prevent the maiming of passengers in the event of a crash.
سازندگان اتومبیل تاکید دارند که کمربندهای ایمنی از معلول شدن مسافرین در هنگام وقوع سانحه جلوگیری می نماید

4. Landmines still kill or maim about 300 people every month.
[ترجمه ترگمان]مین های زمینی هنوز در هر ماه ۳۰۰ نفر را کشته یا ناقص می کنند
[ترجمه گوگل]ماین های زمینی هر ماه حدود 300 نفر را می کشند یا می کشند

5. Automobile accidents maim many people each year.
[ترجمه ترگمان]تصادفات اتومبیل افراد زیادی را در هر سال معیوب می کنند
[ترجمه گوگل]تصادفات اتومبیل هر ساله بسیاری از مردم را می کشد

6. He was going to maim me.
[ترجمه ترگمان]می خواست به من آسیب برساند
[ترجمه گوگل]او قصد داشت من را جارو بزند

7. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

8. Despite October's United Nations-brokered peace accord, landmines still maim about 300 people every month.
[ترجمه ترگمان]با وجود پیمان صلح با وساطت سازمان ملل متحد، مین های زمینی در هر ماه حدود ۳۰۰ نفر را معیوب می کنند
[ترجمه گوگل]علی رغم موافقت نامه صلح میان سازمان ملل متحد در ماه اکتبر، مین های زمینی هر ماه حدود 300 نفر را می کشند

9. Both are prepared to kill or maim innocents in pursuit of a cause.
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها آماده کشتن یا ناقص کردن افراد بی گناه در تعقیب یک دلیل هستند
[ترجمه گوگل]هر دوی آنها آماده برای کشتن یا نابود کردن افراد بی گناه در جستجوی علت هستند

10. Accidentally detonated, they kill or maim some 2 000 people a year, mostly civilians.
[ترجمه ترگمان]accidentally مواد منفجره را منفجر کردند و باعث کشته یا معلول شدن حدود ۲،۰۰۰ تن در سال و اغلب غیر نظامیان شدند
[ترجمه گوگل]به طور تصادفی منفجر شد، آنها سالانه حدود 2،000 نفر را کشتند یا بیشتر میکردند، عمدتا غیر نظامیان

11. I know people who would maim and yet stop short of murder.
[ترجمه ترگمان]من مردمی رو می شناسم که ممکنه ناقص باشن و با این وجود یه کم دیگه قتل رو متوقف کنن
[ترجمه گوگل]من می دانم افرادی که می کشند و هنوز متوقف به قتل هستند

12. We kill, maim and terrorize other humans.
[ترجمه ترگمان] ما می کشیم، معیوب می کنیم و ایجاد رعب و وحشت می کنیم
[ترجمه گوگل]ما انسانهای دیگر را می کشیم، ترور می کنیم

13. They were coming again; coming to kill and maim and blast and burn.
[ترجمه ترگمان]آن ها باز هم می آمدند، برای کشتن و خرد کردن و سوزاندن و سوزاندن
[ترجمه گوگل]آنها دوباره آمدند آمدن به کشتن و جیغ و انفجار و سوختگی

14. Wuxi Mingxin Bioengineering Co. LTD maim products cover green tea extract ( tea polyphenols, catechin ).
[ترجمه ترگمان]Wuxi Mingxin شرکت bioengineering Mingxin LTD products extract extract چای سبز (پلی فنول های چای، catechin)را پوشش می دهد
[ترجمه گوگل]Wuxi Mingxin Bioengineering Co Ltd محصولات maim شامل عصاره چای سبز (polyphenols چای، کاتچین)

15. These diseases blind, maim, disfigure, debilitate, and disable.
[ترجمه ترگمان]این بیماری ها کور، ناقص کردن، تغییر دادن، debilitate کردن و از کار انداختن هستند
[ترجمه گوگل]این بیماری ها نابینا، جسور، ناتوان کننده، ناتوان کننده و غیرفعال است

16. Maim: Tooltip adjusted to match the duration the ability has always had.
[ترجمه ترگمان]Maim: Tooltip برای تطبیق با مدت زمانی که توانایی همیشه داشت تطبیق داده شد
[ترجمه گوگل]Maim: راهنمای ابزار مطابق با مدت زمان است که توانایی همیشه داشته است

17. They conquered Ijon, Dan, Abel Maim and all the store cities of Naphtali.
[ترجمه ترگمان]آن ها Ijon، دن، آبل Maim و همه شهرهای Naphtali را فتح کردند
[ترجمه گوگل]آنها Ijon، Dan، Abel Maim و تمام شهرهای فروشگاهی نفتلان را فتح کردند

18. Fixed Sange and Yasha Maim buff icon.
[ترجمه ترگمان]Sange ثابت و آیکون زرد نخودی رنگ
[ترجمه گوگل]Icon Sang و Yasha Maim Buff ثابت شده است

He was maimed in an auto accident.

او در تصادف ماشین معلول شد.


پیشنهاد کاربران

مصدوم کردن
ناتوانمند کردن

نقص عضو شدن

E. g. The atrocities have killed or maimed thousands of people

زمین گیر شدن، ناقص العضو شدن، مجروح یا مصدوم شدن


کلمات دیگر: