کلمه جو
صفحه اصلی

needy


معنی : پیر مرد عینکی شلوار اویخته، محتاج، فقیر، نیازمند، مستمند
معانی دیگر : گدا، تنگدست

انگلیسی به فارسی

نیازمند


انگلیسی به انگلیسی

• poor; indigent; in a state of need
a needy person is very poor.
needy people are sometimes referred to as the needy.

صفت ( adjective )
حالات: needier, neediest
مشتقات: neediness (n.)
• : تعریف: in need, usu. of physical necessities, but sometimes of affection or other forms of emotional sustenance.
مترادف: deprived, destitute, distressed, impoverished, indigent, necessitous, penniless, penurious, poor, starving
متضاد: wealthy
مشابه: hungry, impecunious, lacking, poverty-stricken, thirsty, wanting

- The winter coats will be distributed to needy families.
[ترجمه ترگمان] پوشش زمستانی به خانواده های نیازمند توزیع خواهد شد
[ترجمه گوگل] کت های زمستانی برای خانواده های فقیر توزیع خواهد شد
- She's been understandably needy since her husband left.
[ترجمه ترگمان] اون از زمانی که شوهرش رفته خیلی نیازمند بوده
[ترجمه گوگل] او از زمانی که شوهرش از آنجا بیرون آمده است، فاقد نیاز است

مترادف و متضاد

deprived, impoverished


پیرمرد عینکی شلوار اویخته (اسم)
needy

محتاج (صفت)
poor, dependent, needy, necessitous, hand-to-mouth

فقیر (صفت)
poor, penurious, needy

نیازمند (صفت)
destitute, needy, needful

مستمند (صفت)
poor, needy, unhappy

Synonyms: beggared, dead broke, destitute, dirt poor, disadvantaged, down-and-out, down at heel, down to last cent, flat, impecunious, indigent, necessitous, penniless, penurious, poor, poverty-stricken, underprivileged, unprosperous


Antonyms: affluent, rich, wealthy


جملات نمونه

1. a needy widow
بیوه زن تنگدست

2. i pity that needy old man
دلم به حال آن پیرمرد نیازمند می سوزد.

3. she imparted her fortune to the needy
او دارایی خود را میان نیازمندان تقسیم کرد.

4. they hand out alms to the needy
آنان به نیازمندان خیرات می دهند.

5. A young man idle, an old man needy.
[ترجمه ترگمان]یه مرد جوون تنبل، یه پیرمرد نیازمند
[ترجمه گوگل]یک مرد جوان بیکار، یک پیرمرد فقیر

6. An idle youth, a needy age.
[ترجمه ترگمان]جوانی تنبل، عصر needy
[ترجمه گوگل]یک جوان بیکار، یک سن نیازمند

7. Idle young, needy age [old].
[ترجمه ترگمان]سن کم، زمان نیازمند [ قدیمی ]
[ترجمه گوگل]بیکار جوان، نیازمندان سن [قدیمی]

8. Idle young, needy old.
[ترجمه ترگمان] بچه تنبل، تنبل، پیر
[ترجمه گوگل]بیکار جوان، نیازمندان قدیمی

9. It behoves us to help the needy.
[ترجمه ترگمان]به ما حق می دهد که به افراد نیازمند کمک کنیم
[ترجمه گوگل]ما به ما برای کمک به نیازمندان احتیاج داریم

10. I no longer feel like a needy child waiting for Santa Claus to hand me something from his limited supply of goodies.
[ترجمه ترگمان]من دیگر مثل یک کودک نیازمند نیستم که منتظر بابانوئل باشم و چیزی از supply limited به من بدهد
[ترجمه گوگل]من دیگر مثل یک کودک نیازمند انتظار سانتا کلاوس را ندارم که بتوانم چیزی را از عرضه محدودی از موضوعاتش به من بدهد

11. Both sides, the benefactor and beneficiary, were equally needy.
[ترجمه ترگمان]هر دو طرف ولی نعمت و beneficiary به همان اندازه نیازمند بودند
[ترجمه گوگل]هر دو طرف، خیرخواه و ذینفع، به همان اندازه نیازمند بودند

12. Under the changes, needy and elderly people and those who currently get free prescriptions on medical grounds will remain exempt.
[ترجمه ترگمان]تحت این تغییرات، افراد نیازمند و مسن و آن هایی که در حال حاضر داروهای رایگان دریافت می کنند معاف خواهند بود
[ترجمه گوگل]تحت تغییرات، افراد فقیر و سالخورده و کسانی که در حال حاضر نسخه های رایگان را بر اساس شرایط پزشکی دریافت می کنند، معاف خواهند بود

13. We worked hard to better the lot of the needy.
[ترجمه ترگمان]ما به سختی کار کردیم تا افراد نیازمند رو بیشتر کنیم
[ترجمه گوگل]ما به سختی کار کردیم تا تعداد زیادی از نیازمندان را بهتر کنیم

14. The organization has proved to be a lifeline for thousands of needy families.
[ترجمه ترگمان]این سازمان ثابت کرده است که برای هزاران خانواده نیازمند حیاتی است
[ترجمه گوگل]این سازمان برای هزاران خانواده نیازمند پیشتاز است

15. Let us pray for those who are not so fortunate as ourselves - the sick, the old and the needy.
[ترجمه ترگمان]بیایید دعا کنیم کسانی که به اندازه خود ما خوشبخت نیستند - بیماران، کهنه و نیازمند
[ترجمه گوگل]اجازه دهید برای کسانی که به اندازه خودمان خوش شانسی نیستند دعا کنیم - بیمار، پیر و فقیر

a needy widow

بیوه‌زن تنگدست


پیشنهاد کاربران

اسم یکی از آهنگ های آریانا گرانده

مهرطلب

توجه طلب

محتاج ، نیازمند

وابسته

( شخص ) آویزان


کلمات دیگر: