1. only skilled pilots can navigate a ship through the panama canal
فقط ناخدایان ماهر می توانند کشتی را در آبراه پاناما ناوبری کنند.
2. Sailors have special equipment to help them navigate.
[ترجمه مجید یوسفعلی زاده] ملوانان تجهیزات مخصوصی جهت ناوبری شان دارند
[ترجمه ترگمان]ملوانان، تجهیزات ویژه ای برای کمک به آن ها دارند
[ترجمه گوگل]دریانوردان تجهیزات ویژه ای برای کمک به آنها در حرکت دارند
3. Pigeons navigate less accurately when the earth's magnetic field is disturbed.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که میدان مغناطیسی زمین مختل می شود، Pigeons با دقت کمتری حرکت می کنند
[ترجمه گوگل]وقتی که میدان مغناطیسی زمین خنثی می شود، کبوتر ها کمتر دقیق حرکت می کنند
4. I'll drive, you take the map and navigate.
[ترجمه Sara] من رانندگی می کنم . تو نقشه را بگیر و هدایت کن. . .
[ترجمه ترگمان]من رانندگی می کنم، تو نقشه و مسیر رو انتخاب می کنی
[ترجمه گوگل]من رانندگی می کنم، نقشه را می گیرم و حرکت می کنم
5. Larger ships will be able to navigate the river after the main channel is deepened.
[ترجمه ترگمان]پس از عمیق تر شدن کانال اصلی، کشتی های بزرگ تر قادر به هدایت رودخانه خواهند بود
[ترجمه گوگل]پس از تقویت کانال اصلی، کشتی های بزرگتر قادر به حرکت به رودخانه خواهند بود
6. Early explorers used to navigate by the stars .
[ترجمه ترگمان]کاشفان اولیه برای جهت یابی توسط ستارگان به کار می رفتند
[ترجمه گوگل]اکتشافات اولیه به ستاره ها هدایت می شود
7. The river became too narrow and shallow to navigate.
[ترجمه ترگمان]رودخانه خیلی باریک و کم عمق بود تا حرکت کند
[ترجمه گوگل]رودخانه بیش از حد باریک و کم عمق برای حرکت بود
8. We had to navigate several flights of stairs to find his office.
[ترجمه ترگمان]ما باید چندین بار از پله ها پایین می رفتیم تا دفترش را پیدا کنیم
[ترجمه گوگل]ما مجبور بودیم چندین پرواز از پله ها را برای یافتن دفترش انجام دهیم
9. Even ancient ships were able to navigate large stretches of open water.
[ترجمه ترگمان]حتی کشتی های قدیمی قادر بودند تا گستره وسیعی از آب آزاد را هدایت کنند
[ترجمه گوگل]حتی کشتی های باستانی قادر به حرکت در مقیاس بزرگ آب آزاد بودند
10. I'll drive, and you can navigate.
[ترجمه ترگمان]من رانندگی می کنم و تو هم میتونی هدایتش کنی
[ترجمه گوگل]من رانندگی می کنم، و شما می توانید حرکت کنید
11. Such boats can navigate on the Nile.
[ترجمه ترگمان]این قایق ها می توانند در رود نیل حرکت کنند
[ترجمه گوگل]چنین قایق ها می توانند بر روی نیل حرکت کنند
12. We managed to navigate our way through the forest.
[ترجمه ترگمان]موفق شدیم راهمان را از میان جنگل رد کنیم
[ترجمه گوگل]ما موفق به حرکت در مسیر ما از طریق جنگل بودیم
13. The river is too dangerous to navigate.
[ترجمه ترگمان]عبور از رودخانه بسیار خطرناک است
[ترجمه گوگل]رودخانه برای حرکت بسیار خطرناک است
14. Those who successfully navigate this social minefield are accepted by the royal family.
[ترجمه ترگمان]آن هایی که با موفقیت این میدان های اجتماعی را هدایت می کنند توسط خانواده سلطنتی پذیرفته می شوند
[ترجمه گوگل]کسانی که موفق به حرکت در این میدان مین های اجتماعی هستند توسط خانواده سلطنتی پذیرفته شده است