1. Houses with a mansard roof can not be converted, as the first floor rooms are already in the roof space.
[ترجمه ترگمان]خانه های با سقف mansard را نمی توان تغییر داد، چون اتاق های طبقه اول در حال حاضر در فضای سقف هستند
[ترجمه گوگل]خانه ها با سقف منسرد نمی توانند تبدیل شوند، زیرا اتاق های طبقه اول در حال حاضر در فضای سقف هستند
2. The story formed by a mansard roof is usually called the garret.
[ترجمه ترگمان]داستانی که توسط یک سقف mansard تشکیل شده است معمولا اتاق زیر شیروانی نامیده می شود
[ترجمه گوگل]داستان که توسط یک سقف منسرد تشکیل شده است، معمولا به نام حیاط خلوت می شود
3. The mansard roof has two slopes on all four sides, a shallower upper part and a steeper lower part. See also hammer-beam roof.
[ترجمه ترگمان]سقف mansard دارای دو شیب در هر چهار طرف است که قسمت پایینی پایینی و قسمت پایینی steeper دارد همچنین سقف hammer را ببینید
[ترجمه گوگل]سقف منسارد دارای دو دامنه در تمام چهار طرف، یک قسمت پایین تر و یک قسمت پایین تر است همچنین سقف چکش پرتو را ببینید
4. The mansard roof has two slopes on all four sides, a shallower upper part and a steeper lower part.
[ترجمه ترگمان]سقف mansard دارای دو شیب در هر چهار طرف است که قسمت پایینی پایینی و قسمت پایینی steeper دارد
[ترجمه گوگل]سقف منسارد دارای دو دامنه در تمام چهار طرف، یک قسمت پایین تر و یک قسمت پایین تر است
5. The building is covered by a reinforced concrete roof of mansard profile, which houses the seventh storey.
[ترجمه ترگمان]این ساختمان توسط یک سقف بتنی مسلح از profile که در طبقه هفتم قرار دارد، پوشانده شده است
[ترجمه گوگل]این ساختمان توسط یک سقف بتن مسلح از مشخصات منسارت، که در طبقه هفتم قرار دارد، پوشیده شده است
6. The non-abutment slant-legged rigid frame bridge is similar to mansard arch bridge, the soil pressure of the diagonal rod at both ends of bridge forms a couple of arch thrust.
[ترجمه ترگمان]پل بدنه صلب و صلب شبیه پل قوس mansard است، فشار خاک میله مورب در هر دو طرف پل، چند ضربه قوس دار را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]پل باریک سادستی غیرقابل تحمل شبیه پل قوس مانسارد است و فشار خاک قطر قطر در هر دو انتهای پل، یک جفت انگشت قوس را تشکیل می دهد
7. And he pointed out to Eponine, across the tops of the trees, a light which was wandering about in the mansard roof of the pavilion.
[ترجمه ترگمان]و به اپونین، از فراز درختان، نوری که در زیر شیروانی کلاه فرنگی در حال پرسه زدن بود، اشاره کرد
[ترجمه گوگل]و او به Eponine اشاره کرد، در بالای تپه های درخت، نور که در سقف منزل سرگردان سرگردان بود
8. The upper story formed by the lower slope of a mansard roof.
[ترجمه ترگمان]طبقه فوقانی که با شیب پایینی یک سقف mansard تشکیل شده بود
[ترجمه گوگل]داستان فوقانی توسط شیب پایین تر از یک سقف منسرد تشکیل شده است
9. The Bel - Air, that top story of the New Building, was a sort of large hall, with a Mansard roof, guarded with triple gratings and double doors of sheet iron, which were studded with enormous bolts.
[ترجمه ترگمان]هوای خوب، طبقه بالای ساختمان نو، یک نوع تالار بزرگ بود، با سقفی Mansard، با دره ای شیشه ای و دره ای دو لنگه آهنین که با پیچ های بزرگ آراسته شده بودند
[ترجمه گوگل]Bel Air، که داستان بلند ساختمان جدید بود، نوعی سالن بزرگ بود، با یک سقف Mansard، با گیتس های سه گانه و درب های دوبل از ورق های فولادی محافظت می شد که با پیچ و مهره های عظیم پر شده بودند