کلمه جو
صفحه اصلی

lapidary


معنی : گوهر شناس، سنگ شناس، منقوش روی سنگ، وابسته به سنگ های قیمتی
معانی دیگر : گوهر تراش (کسی که سنگ جواهر را می تراشد و حک می کند و جلا می دهد)، هنر گوهر تراشی، جواهرشناس (lapidarist هم می گویند)، وابسته به گوهر تراشی یا گوهر شناسی، حک شده (بر سنگ یا جواهر)، نگاشته شده بر سنگ قبر، lapidarian سنگ شناس

انگلیسی به فارسی

( lapidarian ) سنگ شناس، گوهر شناس، منقوش روی سنگ، وابسته به سنگ های قیمتی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: lapidaries
(1) تعریف: one whose work is to cut, polish, or engrave gemstones, or the work itself.

(2) تعریف: an expert on or dealer in gemstones.

- She consulted a lapidary about the value of her engagement ring.
[ترجمه ترگمان] درباره ارزش حلقه نامزدی با او مشورت کرد
[ترجمه گوگل] او در مورد ارزش حلقه تعامل خود مشورت نمود
صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to gemstones or the cutting and polishing of them.

(2) تعریف: of or pertaining to inscriptions, or words fit to be inscribed, in stone.

(3) تعریف: marked by exactness and refinement.

- a lapidary poetic style
[ترجمه ترگمان] سبک شاعرانه و شاعرانه ای …
[ترجمه گوگل] یک سبک شاعرانه

• one who cuts and polishes gems; expert on precious stones and the art of cutting and engraving them, lapidarist; book on precious stones; art of cutting and polishing precious stones
of or pertaining to the art of cutting and engraving precious stones; precise and exact; of or pertaining to the inscriptions engraved in stone monuments

مترادف و متضاد

گوهر شناس (اسم)
gemmologist, lapidary, lapidarian

سنگ شناس (اسم)
lapidary, lapidarian

منقوش روی سنگ (صفت)
lapidary, lapidarian

وابسته به سنگ های قیمتی (صفت)
lapidary, lapidarian

جملات نمونه

1. A nautical lapidary accordingly recommended a variety of precious substances to ward off such dangers.
[ترجمه ترگمان]A دریایی انواع مواد قیمتی را توصیه کرد تا چنین خطراتی را دفع کند
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، یک قوطی دریایی، انواع مواد گرانبها را برای جلوگیری از چنین خطرات توصیه می شود

2. Synthesizers add a bright and lapidary quality that doesn't always fit the lyrics.
[ترجمه ترگمان]Synthesizers یک کیفیت درخشان و lapidary را اضافه می کنند که همیشه با متن همخوانی ندارد
[ترجمه گوگل]سینتزایزر کیفیتی روشن و پرتقال را اضافه می کند که همیشه متناسب با متن نیست

3. The lapidary consider several features of stones before assessing their value.
[ترجمه ترگمان]The چندین ویژگی سنگ را قبل از ارزیابی ارزش آن ها در نظر می گیرند
[ترجمه گوگل]لیدیارد قبل از ارزیابی ارزش خود، چندین ویژگی سنگ را در نظر می گیرد

4. In lapidary inscription a man is not upon oath.
[ترجمه ترگمان]در lapidary یک مرد قسم نخورده است
[ترجمه گوگل]در ضرب المثل یک مرد بر سر سوگند نیست

5. The ring is of no lapidary value.
[ترجمه ترگمان]حلقه هیچ ارزشی ندارد
[ترجمه گوگل]حلقه بدون مقدار لاتین است

6. Lapidary kind crystal, agate, halcyon, jasper, diamond, ruby and sapphirine are waited a moment.
[ترجمه ترگمان]یک کریستال kind، agate، halcyon، jasper، الماس، الماس و sapphirine یک لحظه منتظر هستند
[ترجمه گوگل]بلور نوعی لاجوردی، آهات، حلزون، یاس، الماس، روبین و ساپروفین منتظر یک لحظه است

7. In lapidary Inscription a man be not upon oath.
[ترجمه ترگمان]در lapidary، یک مرد قسم نخورده است
[ترجمه گوگل]در کتب خطی یک مرد نباید سوگند یاد کند

8. Difuni will be beautiful lapidary and careful write in an ornate style, it is foil in order to enchase the diamond in platinic gold, make the precious jewelry of quality colour profusion.
[ترجمه ترگمان]Difuni زیبا و زیبا خواهد بود و با سبک پر نقش و نگار می نویسند، فویل پیچ می خورد تا الماس را از طلای platinic باز کند، و جواهرات گران بها و فراوانی را بسازد
[ترجمه گوگل]دیوینو زیبا و با کیفیت است و با توجه به سبک و زیبایی آن، فویل به منظور ایجاد الماس در طلا پلاتینیوم، ساخت جواهرات گرانبها با کیفیت رنگی فراوان است

9. Products : Mineral Specimens, Rocks and Crystals Semi - Precious Stone Jewellery, Amateur Lapidary Equipment.
[ترجمه ترگمان]محصولات: مواد معدنی نمونه ها، Rocks و کریستال های نیمه - گرانبها، تجهیزات lapidary آماتور
[ترجمه گوگل]محصولات: نمونه های معدنی، سنگ ها و کریستال ها جواهرات سنگ های نیمه قیمتی، تجهیزات لیتوانی آماتور


کلمات دیگر: