1. A quietly efficient manservant brought them coffee and brandy.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت آرام قهوه و براندی برایشان آورد
[ترجمه گوگل]خدمتکار بی سر و صدا کارآمد آنها را به قهوه و براندی آورد
2. The manservant came in, cleared the empty plates and brought a great bowlful of pears and hothouse peaches.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت وارد شد، بشقاب ها را صاف کرد و هلو و هلو برایش آورد
[ترجمه گوگل]خدمتکار وارد شد، صفحات خالی را پاک کرد و یک گلدان بزرگ و هلو گلدان را به ارمغان آورد
3. As she began to tick them off, a manservant rushed up with a magnum of champagne.
[ترجمه ترگمان]وقتی شروع به رفتن کرد، یک خدمتکار با یک شیشه بزرگ شامپاین به طرف بالا دوید
[ترجمه گوگل]همانطور که او شروع به تیک زدن کرد، یک نگهبان با یک نوشیدنی از شامپاین سرازیر شد
4. Adelelm and his manservant were caught in a storm one night.
[ترجمه ترگمان]Adelelm و پیشخدمت او در یک شب طوفانی گیر افتاده بودند
[ترجمه گوگل]Adelelm و خدمتکار او در یک طوفان یک شب گرفتار شدند
5. Once more, the manservant was there to show me into the drawing-room.
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر، پیشخدمت آنجا بود تا مرا به اتاق پذیرایی راهنمایی کند
[ترجمه گوگل]یک بار دیگر، نگهبان آنجا بود تا من را به اتاق نشیمن نشان دهد
6. Apparently—for the sake of convenience—Haji, the manservant, had also adopted his master's diet.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا به خاطر راحتی - حاجی، پیشخدمت، رژیم غذایی ارباب خود را نیز به کار برده بود
[ترجمه گوگل]ظاهرا، به خاطر راحتی، حاجی، خدمتکار، نیز رژیم غذایی خود را به تصویب رساند
7. They were waited on by a manservant.
[ترجمه ترگمان]آن ها با یک خدمتکار منتظر ماندند
[ترجمه گوگل]آنها توسط یک سرویس دهنده منتظر بودند
8. A manservant, Lotung, who was the brother of Lota, sat on the outside in Mr. Yao's cart, one leg crossed on the shaft and one left dangling.
[ترجمه ترگمان]یکی از خدمتکاران، Lotung، که برادر of بود، پشت گاری اقای یائوفی نشسته بود و یک پا روی مال بند قرار داشت و یکی از آن ها آویزان مانده بود
[ترجمه گوگل]یک نگهبان، لاتونگ، که برادر لوتا بود، در خارج از محوطه یاهو نشسته بود، یک پا از روی شفت عبور کرد و یک آویزان سمت چپ
9. Later in Churchill's life, a manservant stood up to him.
[ترجمه ترگمان]بعدا در زندگی چرچیل، یک خدمتکار در کنارش ایستاده بود
[ترجمه گوگل]بعدا در زندگی چرچیل، یک نگهبان به او ایستاد
10. They had to eat meat sparingly and kept only one horse and one part-time manservant.
[ترجمه ترگمان]آن ها باید با دقت گوشت می خوردند و فقط یک اسب و یک پیشخدمت نیمه وقت داشتند
[ترجمه گوگل]آنها مجبور به خوردن گوشت شدند و تنها یک اسب و یک نگهدارنده نیمه وقت داشتند
11. He was made a great pet of by Edouard's manservant, George, and by his cook.
[ترجمه ترگمان]او خدمتکار بزرگی از خدمتکار Edouard، جورج، و از آشپز خود ساخته بود
[ترجمه گوگل]او یک حیوان خانگی عالی از جانور ادوارد، جورج و آشپز او ساخته شده بود
12. When he wishes to know the time, he always asks his manservant.
[ترجمه ترگمان]وقتی می خواهد زمان را بداند، همیشه خدمتکار او را می طلبد
[ترجمه گوگل]زمانی که او می خواهد زمان را بداند، او همیشه از پرسنل خود می پرسد
13. Not long afterward Utterson was sitting by his fireside when Poole, Dr. Jekyll's manservant, sought entrance.
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که در کنار بخاری در کنار بخاری نشسته بود که پول، خدمتکار دکتر جکیل، وارد شد
[ترجمه گوگل]مدت کوتاهی پس از آن Utterson نشسته توسط آتش نشانی او هنگامی که پول، دکتر Jekyll's manservant، به دنبال ورودی
14. Austen died in 181 and after Cassandra's death in 1845 the table was given manservant.
[ترجمه ترگمان]پس از مرگ Cassandra در سال ۱۸۴۵، میز خدمتکار به او داده شد
[ترجمه گوگل]آستن در سال 181 فوت کرد و پس از مرگ کاساندرا در سال 1845 جدول را به خدمت داده شد