کلمه جو
صفحه اصلی

kipper


معنی : ماهی دودی، ماهی ازاد نر، نمک زدن و دودی کردن ماهیان
معانی دیگر : ماهی را پاک و نمک اندود (یا دودی یا خشک) کردن، نمک زدن، ماهی آزاد (نر)

انگلیسی به فارسی

نمک زدن و دودی کردن ماهیان، ماهی دودی، ماهی آزادنر


کیپ، ماهی دودی، ماهی ازاد نر، نمک زدن و دودی کردن ماهیان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a cured, dried fish, esp. herring.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: kippers, kippering, kippered
• : تعریف: to cure (fish) by splitting, cleaning, salting, and drying in smoke or open air.

• fish that has been salted dried and smoked (british); salted and smoked herring
cure fish, preserve fish by salting drying and smoking
a kipper is a herring which has been preserved by being hung in smoke.

مترادف و متضاد

ماهی دودی (اسم)
kipper

ماهی ازاد نر (اسم)
kipper

نمک زدن و دودی کردن ماهیان (فعل)
kipper

جملات نمونه

1. He recited the indignant missive about the kippers and toast.
[ترجمه ترگمان]درباره ماهی دودی و نان برشته نامه خواند
[ترجمه گوگل]او مأمور خشمگین در مورد خزندگان و نان تست را خواند

2. We cured all our bloaters and our kippers, at one time.
[ترجمه ترگمان]در یک زمان همه bloaters و ماهی های ما را درمان کردیم
[ترجمه گوگل]ما در همان زمان تمام حباب های ما و کیپ های ما را درمان کردیم

3. He hates cold kipper, does Bidwell.
[ترجمه ترگمان]اون از ماهی دودی متنفره از ماهی دودی متنفره
[ترجمه گوگل]او متنفر سردسیر، می کند بیودول

4. The delicious kippers and haddock come from Portsoy.
[ترجمه ترگمان]ماهی روغنی خوش مزه و ماهی روغنی از Portsoy امده است
[ترجمه گوگل]پوپک خوشمزه و پیازدار از Portsoy آمده است

5. Kippers, kedgeree, kidneys - what a sturdy sound all these good breakfast dishes had.
[ترجمه ترگمان]ماهی، kedgeree، کلیه ها، چه صدای قوی این غذاهای خوب
[ترجمه گوگل]Kippers، kedgeree، کلیه ها - چه صدا محکم تمام این غذاهای صبحانه خوب بود

6. Dinner Grilled kipper, tomatoes, peas and boiled potatoes, banana to finish.
[ترجمه ترگمان]شام، ماهی دودی، گوجه فرنگی، نخود فرنگی و سیب زمینی آب پز، موز برای پایان دادن
[ترجمه گوگل]شام کباب کبابی، گوجه فرنگی، نخود فرنگی و سیب زمینی آب پز، موز برای پایان دادن به

7. He remembers a culinary repertoire consisting of kippers alternating with macaroni in tomato sauce.
[ترجمه ترگمان]او یک مجموعه آشپزی را به یاد می آورد که شامل ماهی ماهی با ماکارونی در سس گوجه فرنگی می باشد
[ترجمه گوگل]او یک مجله آشپزی را شامل می شود که از خمیردندان های متناوب با ماکارونی در سس گوجه فرنگی یاد می شود

8. But curry and kippers are all right.
[ترجمه ترگمان]اما ادویه کاری و ماهی خیلی خوب است
[ترجمه گوگل]اما کاری و خمیردندانها درست است

9. Kipper said the big advantage is portability.
[ترجمه ترگمان]kipper گفت که مزیت بزرگ حمل و نقل است
[ترجمه گوگل]Kipper گفت، مزیت بزرگ قابل حمل بودن است

10. A kipper is a whole herring fish that has been split from tail to head, salted, and smoked. In the UK they are often eaten grilled for breakfast.
[ترجمه ترگمان]ماهی دودی یک ماهی دودی است که از دم تا سر، نمک زده و دود شده است در بریتانیا آن ها معمولا برای صبحانه خوردن کباب می شوند
[ترجمه گوگل]یک چاقو یک کل ماهی شاه ماهی است که از دم به سر، نمک و دودی تقسیم شده است در انگلستان آنها معمولا برای صبحانه خورده می شوند

11. Sonar, Kipper and Bottlenose were waiting for Seaweed.
[ترجمه ترگمان]ردیاب، kipper و Bottlenose منتظر Seaweed بودند
[ترجمه گوگل]Sonar، Kipper و Bottlenose منتظر جلبک دریایی بودند

12. The way to kipper is to clean it, rub it with salt and pepper, and then dry it in the smoke of a fire.
[ترجمه ترگمان]راه to تمیز کردن آن است، آن را با نمک و فلفل بمالید و سپس آن را در میان دود یک آتش خشک کنید
[ترجمه گوگل]راه چسباندن آن این است که آن را پاک کنید، آن را با نمک و فلفل بشویید و سپس آن را در دود آتش سوزانید

13. A kipper is a whole herring fish that has been split from tail to head, salted, and smoked.
[ترجمه ترگمان]ماهی دودی یک ماهی دودی است که از دم تا سر، نمک زده و دود شده است
[ترجمه گوگل]یک چاقو یک کل ماهی شاه ماهی است که از دم به سر، نمک و دودی تقسیم شده است


کلمات دیگر: