کلمه جو
صفحه اصلی

legend


معنی : شرح، خط، نقش، افسانه، نوشته روی سکه ومدال، علائم واختصارات
معانی دیگر : داستان نیمه تاریخی (با: myth یا اسطوره که کاملا غیر تاریخی و بیشتر مذهبی و نمادی است فرق دارد)، داستان ساختگی، روایت، داستان سینه به سینه، داستان خیالی، آدم برجسته و مورد بحث، آدم داستان آفرین و بحث انگیز، داستان شگفت انگیز درباره ی یک آدم برجسته و افسانه آفرین، (جدول یا نقشه یا تصویر یا نمودار و غیره) زیرنویس، توضیح (که معمولا در زیر آن نوشته می شود)، راهنمای نقشه یا جدول (و غیره)، (روی مدال و سکه و سپر و غیره) پشت نبشته، نوشته ی روی سکه، فهرست

انگلیسی به فارسی

افسانه، نوشته روی سکه ومدال، نقش، شرح، فهرست، علائم واختصارات


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a popular story that has been handed down from earlier generations and cannot be verified, or a collection of such stories, esp. as they relate to a specific person or people.
مترادف: fable, myth
مشابه: allegory, epic, history, lore, narrative, saga, story, tale, yarn

- The two cultures have very different legends concerning the creation of the sun and moon.
[ترجمه ترگمان] دو فرهنگ افسانه های بسیار متفاوتی در رابطه با ایجاد خورشید و ماه دارند
[ترجمه گوگل] دو فرهنگ افسانه ها بسیار متفاوت در مورد ایجاد خورشید و ماه است
- According to the Roman legend, the city was founded by twin brothers who were brought up by wolves.
[ترجمه ترگمان] طبق افسانه رومی، شهر توسط دو برادر دوقلو تاسیس شد که توسط گرگ ها بزرگ شدند
[ترجمه گوگل] با توجه به افسانه های رومی، این شهر توسط برادرهای دوقلو که توسط گرگ ها آورده شد، تاسیس شد
- The coyote is a central figure in Native American legend.
[ترجمه ترگمان] گرگ صحرایی یک چهره مرکزی در افسانه بومی آمریکا است
[ترجمه گوگل] کویوت یک علامت مرکزی در افسانه بومی آمریکایی است

(2) تعریف: a person whose extraordinary accomplishments or unique personality makes him or her remarkable and an inspiration for popular stories.
مترادف: myth
مشابه: champion, giant, great, hero, immortal

- Johnny Appleseed is an American legend whose real name was John Chapman.
[ترجمه ترگمان] جانی Appleseed یک افسانه آمریکایی است که اسمش جان چپمن است
[ترجمه گوگل] جانی Appleseed یک افسانه آمریکایی است که نام واقعی او جان چپمن است
- Jackie Robinson is a baseball legend.
[ترجمه حمید حبیب وند] جکی رابینسون یک بازیکن افسانه ای بیسبال است
[ترجمه ترگمان] جکی رابینسون یک افسانه بیسبال است
[ترجمه گوگل] جکی رابینسون افسانه بیس بال است

(3) تعریف: the inscription on a coin, medal, or the like.
مترادف: inscription
مشابه: dedication, epigraph, motto

- U.S. coins bear the legend "UNITED STATES OF AMERICA."
[ترجمه latif jamasi] سکه های ایالات متحده حاوی نوشته ایالات متحده امریکا است.
[ترجمه ترگمان] سکه های آمریکایی این افسانه را به عنوان \"ایالات متحده آمریکا\" در نظر دارند
[ترجمه گوگل] سکه های ایالات متحده دارای افسانه 'UNITED STATES OF AMERICA '

(4) تعریف: an explanatory table of the symbols used on a map, chart, or other illustration.
مترادف: key
مشابه: annotation, gloss, guide, notation

- The legend shows that campgrounds are marked on the map with a triangle.
[ترجمه ترگمان] افسانه نشان می دهد که campgrounds روی نقشه با یک مثلث علامت گذاری شده اند
[ترجمه گوگل] افسانه نشان می دهد که اردوگاه ها با یک مثلث بر روی نقشه مشخص شده اند

• story that has been handed down over generations and cannot be proved to be true or fictitious, tale, myth, fable; collection of myths or fables; explanatory table for a map (or chart, etc.); inscription (on a coin, monument, etc.)
a legend is a very old story that may be based on real events.
if you refer to someone as a legend, you mean that they are very famous and admired.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] فهرست علائم یا اختصارات، شرح علائم و اختصارات .
[زمین شناسی] راهنما، شرح نمادها، کدها و سایر اطلاعات موجود بر روی نقشه. راهنمای نقشه به طور معمول به صورت جدول یا متن تهیه می شود . روش تقریب براساس به حداقل رساندن مجذور فاصله میان دو مجموعه از متغیرها.
[آب و خاک] راهنما

مترادف و متضاد

شرح (اسم)
treatise, circumstance, account, story, description, explanation, exposition, statement, narrative, tale, innuendo, gloss, interpretation, presentment, relation, recitation, sketch, delineation, legend, footnote, geography

خط (اسم)
hand, order, groove, way, road, character, bar, mark, letter, row, line, file, feature, writing, track, script, streak, charter, letter missive, stripe, calligraphy, rut, ruler, ruck, message, legend, fascia, stria, handwriting, penmanship, printmaking, tails

نقش (اسم)
figure, stamp, designation, role, pattern, impress, inscription, legend

افسانه (اسم)
tale, fiction, make-believe, fable, romance, figment, legend, myth, mythos, penelope

نوشته روی سکه ومدال (اسم)
legend

علائم و اختصارات (اسم)
legend

story of the past, often fictitious


Synonyms: fable, fiction, folklore, folk story, folk tale, lore, myth, mythology, mythos, narrative, saga, tale, tradition


brief description in document


Synonyms: cipher, code, device, epigraph, epitaph, head, heading, inscription, key, motto, rubric, table, underline


جملات نمونه

He became a legend in his own time.

او برای معاصران خود آدمی افسانه‌ای شد.


1. Stories about King Arthur and his knights are popular legends.
داستانهای شاه آرتور و شوالیه هایش,افسانه های معروفی هستند

2. Legend has exaggerated the size of Paul Bunyan.
افسانه ها در مورد جثه ی پائول بونیان اغراق کرده اند

3. The legend on the rare coin was scarcely legible.
نوشته های روی سکه قدیمی,به سختی قابل خواندن بود

4. irish legend
افسانه ی ایرلندی

5. the legend of hassan sabbah's capture of allamoot castle
افسانه ی تسخیر قلعه ی الموت توسط حسن صباح

6. the legend of jallal-addin kharazmshahi's braveries
افسانه ی دلاوری های جلال الدین خوارزمشاهی

7. he became a legend in his own time
او برای معاصران خود آدمی افسانه ای شد.

8. they told a legend and went to sleep
گفتند فسانه ای و در خواب شدند

9. to localize the origin of a legend
زادگاه افسانه ای را معلوم کردن

10. this book is a combination of fact and legend
این کتاب ترکیبی از واقعیت و افسانه است.

11. mazdak's life is overlaid by layer upon layer of legend
زندگی مزدک از لایه های متعدد افسانه پوشیده شده است.

12. he didn't know whether the rumors about the treasure were legend or reality
نمی دانست شایعات مربوط به گنج افسانه است یا واقعیت.

13. his book is a skillful collage of historical facts and legend
کتاب او عبارتست از کولاژ ماهرانه ی واقعیات تاریخی و افسانه.

14. Garbo was a legend in her own lifetime.
[ترجمه ترگمان]Garbo در زندگی خودش یک افسانه بود
[ترجمه گوگل]گاربو در طول زندگی خود افسانه بود

15. He told us the legend of the ghostly horseman.
[ترجمه ترگمان]افسانه سواری روح مانند را به ما گفت
[ترجمه گوگل]او به ما افسانه اسب سواری ارواح گفت

16. This is a popular legend.
[ترجمه ترگمان] این یه افسانه معروف است
[ترجمه گوگل]این یک افسانه محبوب است

17. The film retells the famous legend with a Marxist spin.
[ترجمه ترگمان]این فیلم افسانه مشهور را با چرخش مارکسیست شروع کرد
[ترجمه گوگل]این فیلم افسانه مشهور با یک چرخش مارکسیستی را بازگو می کند

18. She was a legend in her own lifetime.
[ترجمه ترگمان] اون توی زندگی خودش یه افسانه بود
[ترجمه گوگل]او در زندگی خود افسانه بود

19. The course is about fable and legend in modern literature.
[ترجمه ترگمان]این دوره در مورد افسانه و افسانه در ادبیات مدرن است
[ترجمه گوگل]این دوره در مورد افسانه و افسانه در ادبیات مدرن است

20. Legend has it that the tribe came from across the Pacific Ocean.
[ترجمه ترگمان]افسانه ها می گویند که قبیله از اقیانوس آرام امده است
[ترجمه گوگل]افسانه این است که قبیله از سراسر اقیانوس آرام آمده است

21. He has become a legend in the annals of military history.
[ترجمه ترگمان]او در تاریخ تاریخ نظامی به یک افسانه تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]او در تاریخ سالهای جنگ تاریخ افسانه شده است

22. The legend of his supernatural origins lives on.
[ترجمه ترگمان] افسانه زندگی supernatural روش زندگی میکنه
[ترجمه گوگل]افسانه ریشه های فراطبیعی او زندگی می کند

He didn't know whether the rumors about the treasure were legend or reality.

نمی‌دانست شایعات مربوط به گنج افسانه است یا واقعیت.


the myths of Greek Gods and the legends of King Arthur

اسطوره‌های خدایان یونان و افسانه‌های شاه آرتور


Irish legend

افسانه‌ی ایرلندی


According to a family legend, his ancestors had migrated from Lorestan to Tehran.

طبق یک روایت خانوادگی، اجداد او از لرستان به تهران کوچ کرده بودند.


they told a legend and went to sleep

گفتند فسانه‌ای و در خواب شدند


the legend of Jallal-addin Kharazmshahi's braveries

افسانه‌ی دلاوری‌های جلال‌الدین خوارزمشاهی


the legend of Hassan Sabbah's capture of Allamoot Castle

افسانه‌ی تسخیر قلعه‌ی الموت توسط حسن صباح


The legends on both sides of the coins were in Greek.

نوشته‌های دو طرف سکه‌ها به یونانی بود.


پیشنهاد کاربران

اسطوره

اسطوره
افسانه

باغیرت

افسانه ای
ماندنی, فراموش نشدنی

شایعه

مثال: legend has it
مثل rumor has it
به معنای �شایعه است که. . . - میگن که . . . �

افسانه

افسانه
داستان تقریبا تاریخی

راهنمای نقشه
*** مجموعه علائم و اختصارات که به خواندن دقیق نقشه کمک می کند***

myth


کلمات دیگر: