کلمه جو
صفحه اصلی

manger


معنی : اخور
معانی دیگر : آخور

انگلیسی به فارسی

اخور


منگ، اخور


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a trough from which livestock feed.

• box or trough in which food is placed for horses or cattle
a manger is a feeding box in a stable or barn.

مترادف و متضاد

اخور (اسم)
bin, stall, manger, box stall, crib

جملات نمونه

1. dog in the manger
کسی که چیزی را نه خودش مصرف می کند نه می گذارد دیگران از آن استفاده ببرند،مناع الخیر،آدم بخیل

2. baby jesus was placed in a manger
عیسای نوزاد را در آخور قرار دادند.

3. he is a dog in the manger
نه خود خورد نه کس دهد

4. The horses were crunching their straw at their manger.
[ترجمه ترگمان]اسب ها کاه خود را در آخور خرد می کردند
[ترجمه گوگل]اسبها در کوره شان کاه می کردند

5. When I examined the manger where the feed had been put, I found oats and bran.
[ترجمه ترگمان]وقتی به آخور که غذا چیده شده بود نگاه کردم، جو و برن را دیدم
[ترجمه گوگل]وقتی که من مرغ را که خوراک آن را بررسی کرده بودم بررسی کردم، جو و بلوط یافتم

6. Should we put the baby in the manger?
[ترجمه ترگمان]باید بچه را در گهواره بگذاریم؟
[ترجمه گوگل]آیا ما باید بچه را در منزل قرار دهیم؟

7. Benjamin then dug his hand into the empty manger and plucked out the remains of the horse's feed.
[ترجمه ترگمان]بنجامین دست خود را در آخور خالی کرد و بقایای خوراک اسب را بیرون کشید
[ترجمه گوگل]بنیامین سپس دستش را به خاک خالی کشید و بقایای غذای اسب را از بین برد

8. We tried everything: a corner manger, a bucket in a tyre and even tipping the food on the ground.
[ترجمه ترگمان]همه چیز را امتحان کردیم: یک آخور کوچک، یک سطل در لاستیک و حتی غذای روی زمین
[ترجمه گوگل]ما همه چیز را مورد آزمایش قرار دادیم: یک اتاق نشیمن، یک سطل در یک تایر و حتی مواد غذایی بر روی زمین

9. Your manger had a hunch that you were the culprit, so she winged you.
[ترجمه ترگمان]آخور تو حدس زده بود که تو مجرم بودی، بنابراین اون تو رو بال زد
[ترجمه گوگل]منزل شما یک نفر بود که شما مجرم بودید، پس او شما را به بالندگی برد

10. Arthur as a baby, asleep in the manger straw.
[ترجمه ترگمان]آرتور به عنوان یک بچه در کاه لانه خوابیده بود
[ترجمه گوگل]آرتور به عنوان یک کودک، در کاه گاو خوابید

11. What a dog in the manger!
[ترجمه ترگمان]چه سگی در آخور است!
[ترجمه گوگل]چه سگ در مرغ

12. I won't be named a dog in the manger again. You shall stay: now then!
[ترجمه ترگمان]من دیگر اسم سگ را در آخور نخواهم گذاشت تو همین الان خواهی ماند
[ترجمه گوگل]من دیگر نمی توانم سگ را در منبر نامگذاری کنم شما باید بمانید!

13. The manger dropped in unannounced at the office several times a week.
[ترجمه ترگمان]The چندین بار در هفته به دفتر رفت
[ترجمه گوگل]چندین بار در هفته چندین بار در دفتر بی اداره به سر می برد

14. I am as a dog in the manger.
[ترجمه ترگمان]من به اندازه یک سگ در آخور هستم
[ترجمه گوگل]من مثل یک سگ هستم

15. Molly: I hear you hosted a manger from France and did a bad job.
[ترجمه ترگمان]مالی: شنیدم که میزبان یک مدیر از فرانسه بودی و کار بدی انجام دادی
[ترجمه گوگل]مولی: من می شنوم که شما یک فرانسوی را از فرانسه فرار کردید و کار بدی انجام دادید

Baby Jesus was placed in a manger.

عیسای نوزاد را در آخور قرار دادند.



کلمات دیگر: