1. One li is equal to half a kilometre.
[ترجمه ترگمان]یک لشکر اسلام برابر با نصف یک کیلومتر است
[ترجمه گوگل]یک لی برابر نیمی از کیلومتر است
2. Drive on for a kilometre; then take a right turn.
[ترجمه ترگمان]برای یک کیلومتر رانندگی کنید؛ سپس به سمت راست بروید
[ترجمه گوگل]برای یک کیلومتر درایو سپس یک نوبت درست کنید
3. My home is half a kilometre away from here.
[ترجمه ترگمان]خانه من در فاصله نیم کیلومتری اینجا قرار دارد
[ترجمه گوگل]خانه من نیمی از کیلومتر دور از اینجا است
4. The roads merge a kilometre ahead.
[ترجمه ترگمان]جاده ها یک کیلومتر جلوتر ادغام می شوند
[ترجمه گوگل]جاده ها یک کیلومتر دورتر می آیند
5. He was a kilometre out from home when the storm struck.
[ترجمه ترگمان]وقتی توفان شروع شد، یک کیلومتر دورتر از خانه بود
[ترجمه گوگل]وقتی طوفان رخ داد، یک کیلومتر از خانه خارج شد
6. The densities per square kilometre of its human and livestock populations are greater than anywhere else in the continent.
[ترجمه ترگمان]تراکم هر کیلومتر مربع جمعیت انسانی و احشام آن بیشتر از هر جای دیگر در قاره است
[ترجمه گوگل]تراکم در هر کیلومتر مربع جمعیت انسانی و دام بیشتر از هر جای دیگری در این قاره است
7. Our house was less than a kilometre from the pick-up point.
[ترجمه ترگمان]خانه ما کم تر از یک کیلومتر فاصله داشت
[ترجمه گوگل]خانه ما کمتر از یک کیلومتر از نقطه جمع آوری بود
8. Low grade index fibre costs around £200 per kilometre, and best quality fetches £350.
[ترجمه ترگمان]قیمت فیبر شاخص درجه پایین ۲۰۰ پوند در هر کیلومتر است و بهترین کیفیت به ۳۵۰ پوند می رسد
[ترجمه گوگل]فیبرهای با درجه پایین در حدود 200 پوند در هر کیلومتر و بهترین کیفیت 350 پوند است
9. We ended up making a hair-raising 200 kilometre night drive to the border.
[ترجمه ترگمان]ما در نهایت باعث شد که یک شب ۲۰۰ کیلومتر طول بکشد تا به مرز برسد
[ترجمه گوگل]ما در نهایت یک رانندگی 200 کیلومتری مو به مرز انجام دادیم
10. A basalt flow can advance over a kilometre of flat ground in a matter of hours; an andesite may take months.
[ترجمه ترگمان]یک جریان بازالت می تواند در عرض چند ساعت از یک کیلومتر زمین صاف عبور کند؛ یک andesite ممکن است چند ماه طول بکشد
[ترجمه گوگل]یک جریان بازالت می تواند بیش از یک کیلومتر از زمین صاف در عرض چند ساعت افزایش یابد؛ anesite ممکن است چند ماه طول بکشد
11. The kilometre posts, which had indicated the distance from Moscow for the journey, now read single figures.
[ترجمه ترگمان]The کیلومتر، که فاصله مسکو برای سفر را مشخص کرده بود، اکنون تنها یک نفر را می خواند
[ترجمه گوگل]پست های کیلومتر، که نشان داد فاصله از مسکو برای سفر، در حال حاضر به عنوان خوانده شده تنها ارقام
12. The kilometre long cutting emerges on to a longer embankment with extensive views over the Tame valley and back towards West Bromwich.
[ترجمه ترگمان]کیلومتر طول به خاکریزی بیش از پیش با دیدگاه های گسترده نسبت به دره Tame و بازگشت به وست Bromwich می رسد
[ترجمه گوگل]برش طولی کیلومتر بر روی یک خاکریزی طولانی با منظره های گسترده ای در دره Tame و به سمت غرب برومویچ ظاهر می شود
13. An array a square kilometre in size should see neutrino sources if there are any, Halzen says.
[ترجمه ترگمان]Halzen می گوید یک کیلومتر مربع به اندازه یک کیلومتر مربع باید منابع نوترینو را ببیند اگر وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]هالزن می گوید: یک آرایه یک کیلومتر مربع در اندازه ای باید منابع نوتینو را ببیند
14. Three kilometre to the gymnasium . . . Now is shortage of material, I must do all.
[ترجمه ترگمان]سه کیلومتر به سالن ورزش … اکنون کمبود مواد وجود دارد، من باید همه کارها را انجام دهم
[ترجمه گوگل]سه کیلومتر به ورزشگاه در حال حاضر کمبود مواد، من باید همه را انجام دهم
15. They were now a kilometre from the castle.
[ترجمه ترگمان]اکنون یک کیلومتر دورتر از قلعه بودند
[ترجمه گوگل]آنها اکنون یک کیلومتر از قلعه بودند