1. Fox stepped forward, welcomed him in Malay, and presented him to Jack.
[ترجمه ترگمان]فاکس به جلو قدم گذاشت، از او در مالایا استقبال کرد و او را به جک معرفی کرد
[ترجمه گوگل]فاکس به جلو حرکت کرد، او را در مالایی استقبال کرد و او را به جک معرفی کرد
2. My favourite was the lightly spiced Cape Malay Rooibos Chai which had a pungent smell and dark colour.
[ترجمه ترگمان]مورد علاقه من دماغه lightly و Malay Malay بود که بوی تند و زننده ای داشت
[ترجمه گوگل]مورد علاقه من کوچک Cape Malay Roibos Chai بود که بوی تند و رنگ تیره داشت
3. I slid the door open and saw a Malay with a wet mop.
[ترجمه ترگمان]در را باز کردم و یک جاروی خیسش را دیدم
[ترجمه گوگل]من درب را باز کردم و یک مالایی را با یک مین روان دیدم
4. The Malay peninsula main cities of long-distance taxi billing some chronologically.
[ترجمه ترگمان]شهرهای اصلی شبه جزیره مالایا برخی از taxi تاکسی فاصله بلند را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]شبه جزیره مالایا، شهرهای اصلی تاکسی های طولانی را بعنوان مثال در زمان سنجی ارائه می دهد
5. Bruneians are preponderantly Malay, and customs, beliefs and pastimes are very similar to those of Peninsular Malaysia.
[ترجمه ترگمان]Bruneians عبارتند از preponderantly مالزیایی، آداب و رسوم، عقاید و سرگرمی های بسیار شبیه به مناطق شبه جزیره عربستان هستند
[ترجمه گوگل]برونئی ها غالبا مالایی هستند و آداب و رسوم، باورها و سرگرمی ها بسیار شبیه به مالزی شبه جزیره است
6. The capital and largest city of Malaysia, on the southwest Malay Peninsula northwest of Singapore.
[ترجمه ترگمان]پایتخت و بزرگ ترین شهر مالزی، در جنوب غربی شبه جزیره مالایا در شمال غربی سنگاپور
[ترجمه گوگل]پایتخت و بزرگترین شهر مالزی، در جنوب غربی شبه جزیره مالای شمال غربی سنگاپور
7. ABIM represented the largest Islamic revivalism groups of Malaysia rapidly raised up, elevating Islamic identity awareness among the Malay people.
[ترجمه ترگمان]ABIM نماینده بزرگ ترین گروه اسلامی revivalism مالزی است که به سرعت بالا رفت و آگاهی از هویت اسلامی را در میان مردم مالزی بالا برد
[ترجمه گوگل]ABIM نماینده بزرگترین گروه های احیای اسلام در مالزی بود که به سرعت در حال افزایش بود و هویت اسلامی اسلامی را در میان مردم مالایی افزایش داد
8. Repeat Malay customer visited our store to purchase his favourite coffee beverage.
[ترجمه ترگمان]مشتری مالزیایی برای خرید نوشابه مورد علاقه اش، از فروشگاه ما دیدن کرد
[ترجمه گوگل]مشتری تکرار مالایی از فروشگاه ما برای خرید نوشیدنی قهوه مورد علاقه خود بازدید کرد
9. Thanks pelf for the translation into Malay. . .
[ترجمه ترگمان]از ترجمه ترجمه به مالزیایی تشکر کردم
[ترجمه گوگل]با تشکر از شما برای ترجمه به مالایی
10. Geylang Serai is the cultural heart of the Malay community in Singapore.
[ترجمه ترگمان]Geylang Serai، قلب فرهنگی جامعه مالایا در سنگاپور است
[ترجمه گوگل]Geylang Serai قلب فرهنگی جامعه مالایی در سنگاپور است
11. The writer is a retired NUS professor in Malay.
[ترجمه ترگمان]نویسنده یک استاد بازنشسته NUS در مالایا است
[ترجمه گوگل]نویسنده یک استاد بازنشسته NUS در مالای است
12. Indo-Australian Archipelago The combined region formed by the Malay Peninsula, northern Australia, and the numerous islands of Indonesia, the Philippines, and Melanesia.
[ترجمه ترگمان]مجمع الجزایر هند - استرالیا، منطقه ترکیبی است که توسط شبه جزیره مالایا، شمال استرالیا و جزایر متعدد اندونزی، فیلیپین و Melanesia تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]Archipelago Indo-Australian منطقه ترکیبی که توسط شبه جزیره مالایا، شمال استرالیا و جزایر متعدد اندونزی، فیلیپین و ملانزی تشکیل شده است
13. The former British colony at the Malay Peninsula only achieved full independence in 196
[ترجمه ترگمان]مستعمره پیشین بریتانیا در شبه جزیره مالایا تن ها در سال ۱۹۶ به استقلال رسید
[ترجمه گوگل]مستعمره سابق بریتانیا در شبه جزیره مالا تنها 196 سال استقلال کامل به دست آورد
14. Semenanjung Malaysia ), also known as West Malaysia (formerly Malaya ), is the part of Malaysia which lies on the Malay Peninsula.
[ترجمه ترگمان]مالزی که به نام مالزی غربی نیز شناخته می شود، بخشی از مالزی است که در شبه جزیره مالایا قرار دارد
[ترجمه گوگل]Semenanjung مالزی)، همچنین به عنوان مالزیای غربی شناخته می شود (که قبلا مالایی است)، بخشی از مالزی است که در شبه جزیره مالاگا واقع شده است