1. maiden innocence
معصومیت دخترانه
2. a maiden hight zahra
دوشیزه ای به نام زهرا
3. a maiden horse
اسبی که هنوز برنده نشده است
4. a maiden race
مسابقه ی اسب هایی که تاکنون برنده نشده اند
5. her maiden loveliness
زیبایی دخترانه ی او
6. his maiden aunt died recently
عمه ی پیر و خانه مانده ی او اخیرا فوت کرد.
7. his maiden speech
اولین نطق او
8. my mother's maiden name was fallah
نام خانوادگی مادرم فلاح بود.
9. she remained a maiden for the rest of her life
تا آخر عمر مجرد باقی ماند.
10. the newly-made ship's maiden voyage
نخستین سفر کشتی تازه ساز
11. The young man betrothed the neighboring maiden.
[ترجمه ترگمان]مرد جوان دختر همسایه را نامزد کرده بود
[ترجمه گوگل]مرد جوان دختر همسایه را به هم زد
12. Kate kept her maiden name when she got married .
[ترجمه ترگمان]کیت اسم maiden را وقتی ازدواج کرد نگه داشت
[ترجمه گوگل]کیت وقتی که ازدواج کرد، نام دخترش را حفظ کرد
13. By tradition, nobody interrupts an MP's maiden speech.
[ترجمه ترگمان]بنا بر سنت، هیچ کس سخنرانی یک نماینده مجلس را قطع نمی کند
[ترجمه گوگل]طبق سنت، هیچ کس سخنرانی پیشاپیش نماینده مجلس را قطع نمی کند
14. She decided to keep her maiden name for professional purposes.
[ترجمه ترگمان]او تصمیم گرفت که نام maiden را برای اهداف حرفه ای نگه دارد
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت نام فرزندش را برای اهداف حرفه ای حفظ کند
15. His reputation stunk for obscenities to a maiden.
[ترجمه ترگمان]شهرتش به خاطر توهین به یک دختر بود
[ترجمه گوگل]اعتبار او برای خجالت زدن به یک پسران خجالتی است