1. He has translated her latest book into Korean.
[ترجمه ترگمان]او آخرین کتاب خود را به کره ای ترجمه کرده است
[ترجمه گوگل]او آخرین کتاب خود را به کره ای ترجمه کرده است
2. The Korean ship was apparently undamaged.
[ترجمه ترگمان]کشتی کره ای ظاهرا آسیب ندیده بود
[ترجمه گوگل]کشتی کره ای ظاهرا آسیب دیده بود
3. Prices for Korean art have gone through the roof.
[ترجمه ترگمان]قیمت هنر کره از سقف عبور کرده است
[ترجمه گوگل]قیمت هنرهای کره ای از سقف رفته است
4. Korean peninsula lies to the west of Japan.
[ترجمه ترگمان]شبه جزیره کره در غرب ژاپن قرار دارد
[ترجمه گوگل]شبه جزیره کره ای در غرب ژاپن قرار دارد
5. On July 12th, the South Korean President called for a peace treaty between the two states.
[ترجمه ترگمان]در ۱۲ جولای، رئیس جمهور کره جنوبی خواستار یک پیمان صلح بین دو کشور شد
[ترجمه گوگل]در تاریخ 12 ژوئیه، رئیس جمهور کره جنوبی خواستار یک معاهده صلح بین دو کشور شد
6. I know only a little bit of Korean.
[ترجمه ترگمان]من فقط کمی کره ای می دانم
[ترجمه گوگل]من فقط کمی از کره ای می دانم
7. Keller's debut novel is about a Korean woman who was sold into prostitution during World War II.
[ترجمه ترگمان]اولین رمان کلر مربوط به یک زن کره ای است که در طول جنگ جهانی دوم به فحشا فروخته شد
[ترجمه گوگل]رول اولین کلر در مورد یک زن کره ای است که در جنگ جهانی دوم به فحشا فروخته شد
8. It has been proposed that Japanese and Korean are descendants of a common language.
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد شده است که ژاپنی و کره ای از نوادگان یک زبان مشترک هستند
[ترجمه گوگل]پیشنهاد شده است که ژاپنی ها و کره ای نسل از زبان مشترک هستند
9. The title is a loose translation of the Korean original.
[ترجمه ترگمان]عنوان یک ترجمه آزاد از اصیل کره ای است
[ترجمه گوگل]عنوان ترجمه شل کره ای اصلی است
10. Korean newspapers only have four pages, so stories have to be very much to the point.
[ترجمه ترگمان]روزنامه های کره ای فقط چهار صفحه دارند، پس داستان باید بسیار مورد توجه قرار گیرد
[ترجمه گوگل]روزنامه های کره ای تنها چهار صفحه دارند، بنابراین داستان ها باید بسیار مهم باشند
11. The President met with top Korean businessmen.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور با تجار برجسته کره ملاقات کرد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور با بازرگانان بزرگ کره ای دیدار کرد
12. Kim's native language is Korean.
[ترجمه ترگمان]زبان مادری کیم کره ای است
[ترجمه گوگل]زبان مادری کیم کره است
13. The South Korean ruling Grand National Party is driven by factionalism and acts like a minority party despite having nearly two-thirds control of the unicameral National Assembly.
[ترجمه ترگمان]حزب ملی کشور کره جنوبی با دسته بندی و اعمال مانند یک حزب اقلیت، علی رغم اینکه تقریبا دو سوم کنترل مجلس ملی را به خود اختصاص داده است، فعالیت می کند
[ترجمه گوگل]پارلمان بزرگ حزب حاکم کره جنوبی بر اساس جناح چپ و راست عمل می کند و بعنوان یک حزب اقلیت عمل می کند، با وجود داشتن کنترل تقریبا دو سوم از مجلس ملی
14. A Korean airliner was hijacked by two passengers and forced to fly to Tashkent.
[ترجمه ترگمان]یک هواپیمای کره توسط دو مسافر ربوده شد و مجبور به پرواز به تاشکند شد
[ترجمه گوگل]هواپیمای کره ای توسط دو مسافر ربوده شد و مجبور به پرواز به تاشکند شد