1. The wedding reception was held in a marquee.
[ترجمه ترگمان]مراسم عروسی در خیمه برپا شده بود
[ترجمه گوگل]پذیرش عروسی در محوطه برگزار شد
2. We've hired a marquee at vast expense.
[ترجمه احسان خدابخشی] ما یک چادر را به قیمت بالا اجاره کرده ایم.
[ترجمه ترگمان]ما یه چادر برای هزینه زیاد استخدام کردیم
[ترجمه گوگل]ما یک مسکن را با هزینه عظیم استخدام کرده ایم
3. The studio chiefs wanted a marquee name in the lead role, not some unknown.
[ترجمه ترگمان]روسای استودیو خواستار نام marquee در نقش اول بودند، نه برخی افراد ناشناس
[ترجمه گوگل]سران استودیو خواستار نامگذاری میدان در نقش اصلی، و نه برخی ناشناخته بودند
4. They erected a marquee to accommodate 500 wedding guests.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک چادر برپا کردند تا ۵۰۰ نفر از مهمانان عروسی را جا به جا کنند
[ترجمه گوگل]آنها 500 مترمربع عروسی را در محل نصب کردند
5. Strawberries and cream are in the marquee.
[ترجمه ترگمان]خامه و خامه در چادر هستند
[ترجمه گوگل]توت فرنگی و کرم در محوطه قرار دارند
6. That cleared the lane and marquee for fresh heroes, and Vlade Divac rose up.
[ترجمه ترگمان]این کوره راه و خیمه برای قهرمانان تازه و Vlade دیواس، از جا بلند شد
[ترجمه گوگل]این خط را پاک کرد و برای قهرمانان تازه تسخیر کرد و Vlade Divac بلند شد
7. The luncheon took place in a giant marquee with windows looking out across the polo field.
[ترجمه ترگمان]ناهار در خیمه عظیم بزرگ با پنجره هایی که مشرف به میدان polo بود، قرار گرفت
[ترجمه گوگل]این ناهار در محوطه غول پیکر با پنجره هایی که در سرتاسر فیلد پولو دیده می شوند، صورت گرفت
8. The talent contest had taken place in a marquee.
[ترجمه ترگمان]مسابقه قهرمانی در خیمه برپا شده بود
[ترجمه گوگل]مسابقه استعداد در مسابقات برگزار شد
9. At the door to the marquee they exchanged greetings with scores of other guests, gradually making their way inside.
[ترجمه ترگمان]در آستانه چادر سلام و احوال پرسی کردند و با هم سلام و احوال پرسی کردند و کم کم راه خود را باز کردند
[ترجمه گوگل]در حوالی میدان، آنها با تعداد زیادی مهمان دیگر تبریک گفتند و به تدریج راه خود را در داخل راه می انداختند
10. A large marquee had been erected and the camp became giant rave party.
[ترجمه ترگمان]چادر بزرگی برپا شده بود و چادر برپا شده بود
[ترجمه گوگل]یک محوطه بزرگ نصب شده بود و اردوگاه حزب عجیب غریب شد
11. The players' marquee has grown larger and more grand, with chandeliers installed this year.
[ترجمه ترگمان]در حالی که chandeliers در سال جاری بسیار بزرگ و با شکوه تر شده بودند
[ترجمه گوگل]مسابقات بازیکنان بزرگتر و بزرگتر شده است و این لوسترها در سال جاری نصب شده است
12. Count the chief operating officers of two marquee high-technology players as victims of a recent slump in the computer market.
[ترجمه ترگمان]به عنوان قربانی رکود اخیر در بازار رایانه، کنت ارشد عملیاتی دو بازیکن با فن آوری بالا را به عنوان قربانیان رکود اخیر در بازار کامپیوتر معرفی کرد
[ترجمه گوگل]شمار افسران عامل اصلی دو بازیکن با تکنولوژی بالا به عنوان قربانیان کاهش اخیر در بازار کامپیوتر
13. The dinner will be held in a marquee in Friary Gardens, Richmond, with guests dressed in Victorian costume.
[ترجمه ترگمان]شام در یک چادر در Friary Gardens، ریچموند، برگزار می شود و مهمانان با لباس ملکه ویکتوریا لباس می پوشند
[ترجمه گوگل]شام برگزار خواهد شد در میدان در Friary Gardens، ریچموند، با مهمانان لباس در لباس ویکتوریا
14. Some of the spectators stayed in the luncheon marquee and hoped to see the match through the windows.
[ترجمه ترگمان]بعضی از تماشاگران در چادر ناهار خوری ماندند و امیدوار بودند که مسابقه را از پنجره ببینند
[ترجمه گوگل]بعضی از تماشاگران در محوطه ناهار ماندند و امیدوار بودند که بازی را از طریق ویندوز ببینند
15. The marquee tag is a cool feature, but many overuse it.
[ترجمه ترگمان]برچسب چادر یک ویژگی جالب است اما استفاده بیش از حد از آن استفاده می کند
[ترجمه گوگل]برچسب marquee یک ویژگی جالب است، اما بسیاری از آن بیش از حد استفاده می شود