کلمه جو
صفحه اصلی

jut


معنی : برجستگی، پیش امدگی، پیش رفتگی، پیشرفتگی داشتن، پیش رفتن
معانی دیگر : (معمولا با: out) برجستگی داشتن، بیرون زدن، ورقلمبیدن، برآمدگی داشتن، جلو رفتن بیشتر با outیا مانندان بکارمیرود

انگلیسی به فارسی

پیش رفتن، پیشرفتگی داشتن، جلو رفتن (بیشتر با out یا مانند آن بکار می‌رود)، پیش رفتگی، پیش آمدگی


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: juts, jutting, jutted
• : تعریف: to project or extend sharply outward; protrude (often fol. by out).
مترادف: beetle, butt, overhang, poke, project, protrude, stick
مشابه: extend, peak

- The cabinet juts out from the wall.
[ترجمه ترگمان] کابینت از دیوار جدا شده
[ترجمه گوگل] کابینه از دیوار خارج می شود
اسم ( noun )
• : تعریف: something that juts out; protrusion.
مترادف: overhang, projection, protrusion
مشابه: extension, jog, protuberance, salient

• something that sticks out, projection, protrusion
project, protrude, stick out
if something juts out, it sticks out above or beyond a surface.

مترادف و متضاد

برجستگی (اسم)
jut, relief, eminence, knob, swell, boss, prominence, salience, saliency, ness, eminency, flange, notability

پیش امدگی (اسم)
jut, projection, prominence, gibbosity, protrusion

پیش رفتگی (اسم)
jut, protrusion

پیشرفتگی داشتن (فعل)
jut, butt

پیش رفتن (فعل)
gain, advance, progress, get on, go forward, jut, proceed, precess, antecede, set on, butt, forego, get by, make way

extend


Synonyms: beetle, bulge, elongate, impend, lengthen, overhang, poke, pop, pouch, project, protrude, protuberate, stand out, stick out


Antonyms: indent, recede


جملات نمونه

1. The climbers rested on a sheltered ledge jutting out from the cliff.
[ترجمه ترگمان]کوهنوردان بر روی لبه sheltered که از صخره بیرون زده بود استراحت کردند
[ترجمه گوگل]کوه نوردان بر روی یک گودال پناهگاهی که از صخره ایستاده بودند، دراز کشیدند

2. The balcony juts out over the garden.
[ترجمه ترگمان]روی بالکن از بالای باغ بالا آمده
[ترجمه گوگل]بالکن از باغ خارج می شود

3. Tall jagged rocks jutted out over the beach.
[ترجمه ترگمان]صخره های نوک تیز بلند از کنار ساحل بیرون زده بود
[ترجمه گوگل]سنگهای ناهموار در سراسر ساحل پراکنده شدند

4. His jaw jutted stubbornly forward; he would not be denied.
[ترجمه ترگمان]آرواره اش سخت به جلو متمایل شده بود؛ نمی توانست انکار کند
[ترجمه گوگل]فکوس او به شدت به جلو حرکت کرد؛ او نمی تواند انکار شود

5. The wall juts out here to allow room for the chimney.
[ترجمه ترگمان]دیوار اینجاست که اجازه ورود به اتاق را دارد
[ترجمه گوگل]دیوار در اینجا برای اجازه دادن به اتاق برای دودکش می رود

6. The northern end of the island juts out like a long, thin finger into the sea.
[ترجمه ترگمان]انتهای شمالی جزیره همچون انگشتی دراز و نازک در دریا قرار دارد
[ترجمه گوگل]انتهای شمالی جزیره مانند یک انگشت بلند و نازک را به دریا می اندازد

7. The pier juts into the sea.
[ترجمه ترگمان]اسکله وسط دریا قرار دارد
[ترجمه گوگل]جرثقیل به دریا می رود

8. Gwen jutted her chin forward and did not answer the teacher.
[ترجمه ترگمان]Gwen چانه اش را جلو آورد و به معلم جواب نداد
[ترجمه گوگل]گون شانه اش را به جلو و به معلم پاسخ نداد

9. A row of small windows jutted out from the roof.
[ترجمه ترگمان]ردیفی از پنجره های کوچک از سقف بیرون زده بود
[ترجمه گوگل]یک ردیف از پنجره های کوچک از پشت بام بلند شد

10. The land juts out into the bay.
[ترجمه ترگمان]زمین مثل این میمونه که توی خلیج افتاده باشه
[ترجمه گوگل]زمین به سمت خلیج می رود

11. A large rock jutted out little way into the water.
[ترجمه ترگمان]یک صخره بزرگ کمی از آب بیرون زده بود
[ترجمه گوگل]یک سنگ بزرگ، راه کمی را به آب کشید

12. He jutted his chin/jaw defiantly.
[ترجمه ترگمان]چانه اش را جسورانه تیز کرده بود
[ترجمه گوگل]او چانه / فک را به روشنی بیان کرد

13. A rocky headland jutted into the sea.
[ترجمه ترگمان]دماغه سنگی از دریا بیرون زده بود
[ترجمه گوگل]یک سراب سنگی به دریا می اندازد

14. The tops of the flooded houses jutted out of the water.
[ترجمه ترگمان]نوک خانه ها از آب بیرون زده بود
[ترجمه گوگل]تپه های خانه های سیلاب از آب خارج شدند

15. She jutted her chin out aggressively as she glowered back at him.
[ترجمه ترگمان]همان طور که به او خیره شده بود، چانه اش را به جلو متمایل کرد
[ترجمه گوگل]او چانه اش را به شدت از او پرسید

Mountains which were jutting into the sky.

کوه‌هایی که سر به آسمان کشیده بود.


The balcony jutted out over the lake.

بالکن روی دریاچه امتداد داشت.


The peak of Damavand jutted out through the clouds.

قله‌ی دماوند از میان ابرها بیرون زده بود.


پیشنهاد کاربران

بر آمده شدن، بیرون زدن ( صفت: بیرون زده، برآمده )
She began carefully to knock out the glass
. teeth that jutted from the windowframe


کلمات دیگر: