1. A policeman has the authority to arrest lawbreakers.
[ترجمه ترگمان]یک پلیس قدرت دستگیری قانون شکنان را دارد
[ترجمه گوگل]پلیس دارای مجوز دستگیری متهمان قانون اساسی است
2. Policemen have authority to arrest lawbreakers.
[ترجمه ترگمان]ماموران پلیس قدرت دستگیری قانون شکنان را دارند
[ترجمه گوگل]پلیس دارای مجوز برای دستگیری متخلفان است
3. Law courts must deal with lawbreakers.
[ترجمه ترگمان]دادگاه قانون باید با قانون شکنان برخورد کند
[ترجمه گوگل]دادگاه های قانون باید با قانونگذاران مقابله کنند
4. A group of lawbreakers are rampaging around in the centre of the city.
[ترجمه ترگمان]گروهی از قانون شکنان در مرکز شهر پرسه می زنند
[ترجمه گوگل]گروهی از متخلفان در مرکز شهر رنج می برند
5. Society has a right to see law-breakers punished.
[ترجمه ترگمان]جامعه حق دارد که قانون شکنان مجازات شود
[ترجمه گوگل]جامعه حق دارد که مجرمان را مجازات کند
6. Police Chief McBride says coddling young lawbreakers just creates more adult criminals.
[ترجمه ترگمان]رئیس پلیس مک براید می گوید: coddling قانون شکنان جوان فقط مجرمان بزرگ سال بیشتری ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]مکبرید، رئیس پلیس می گوید که قانون گذاران جوان مجازات های جدید، جنایتکاران بالغ بیشتری را ایجاد می کنند
7. The lawbreaker was overpowered before he could reach for his knife.
[ترجمه ترگمان]پیش از آن که بتواند چاقویش را بگیرد، The از پا درآمده بود
[ترجمه گوگل]قانونگذاران قبل از اینکه بتوانند برای چاقو خود دست و پا کنند، غلبه کردند
8. Listen, lawbreaker, me and Nick has a surprise for you.
[ترجمه ترگمان] گوش کن، \"lawbreaker\"، من و \"نیک\" یه سورپرایز برات داریم
[ترجمه گوگل]گوش کن، قانونگذار، من و نیک برای شما تعجب آور است
9. The police arrested the lawbreaker.
[ترجمه ترگمان]پلیس the را دستگیر کرد
[ترجمه گوگل]پلیس قانونگذار را دستگیر کرد
10. Instead it is argued that the unusual social profile of lawbreakers did reflect social reality.
[ترجمه ترگمان]در عوض بحث می شود که پروفایل اجتماعی غیرمعمول قانون شکنان منعکس کننده واقعیت اجتماعی است
[ترجمه گوگل]در عوض استدلال می شود که مشخصات اجتماعی غیر معمول از قانون گذاران، منعکس کننده واقعیت اجتماعی بود
11. Other legislators say the priority should be maintaining control of U. S. immigration and not rewarding lawbreakers.
[ترجمه ترگمان]سایر قانونگذاران می گویند که اولویت باید حفظ کنترل U باشد اس مهاجرت و پاداش دادن به قانون شکنان
[ترجمه گوگل]قانونگذاران دیگر می گویند اولویت باید حفظ کنترل U S مهاجرت و نه پاداش متخلفان
12. But God's righteous judgeship is seen in the punishment of the lawbreaker as well as in the deliverance of the justified.
[ترجمه ترگمان]اما قاضی عادل جان در مجازات the و نیز در راه رهایی از حق justified دیده می شود
[ترجمه گوگل]اما قضاوت عادلانه خداوند در مجازات قانون گذار و همچنین در تحقق توجیه دیده می شود
13. If you do not commit adultery but do commit murder, you have become a lawbreaker.
[ترجمه ترگمان]اگر مرتکب زنا شدید، اما مرتکب قتل می شوی، به یک lawbreaker تبدیل می شوی
[ترجمه گوگل]اگر مرتکب زنا نمیشوید بلکه مرتکب قتل میشوید، به قانونگذار تبدیل شدهاید
14. In WengAn county head and the police are the biggest lawbreaker!
[ترجمه ترگمان]در مرکز استان کات اراکی، پلیس بزرگ ترین lawbreaker است!
[ترجمه گوگل]سرهنگ WengAn و پلیس بزرگترین قانونگذار هستند!