کلمه جو
صفحه اصلی

nazi


معنی : عضو حزب نازی المان هیتلری
معانی دیگر : (آلمان هیتلری) حزب نازی، عضو این حزب، نازی

انگلیسی به فارسی

نازی ها، عضو حزب نازی المان هیتلری


عضو حزب نازی المان هیتلری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: Nazis
(1) تعریف: a member of the National Socialist German Workers' Party which controlled Germany under Hitler from 1933 to 1945.

(2) تعریف: (often l.c.) a person who thinks or acts like a Nazi; fascist.
صفت ( adjective )
مشتقات: Nazism (Naziism) (n.)
• : تعریف: pertaining to or characteristic of a Nazi.

• member of the german national socialist party that governed in germany under the leadership of adolf hitler from 1933-1945; fascist, one who adheres to ideas of nazism (history)
of or pertaining to the nazis; of nazi beliefs, pertaining to nazism; resembling nazi ideas or behavior (history)

مترادف و متضاد

عضو حزب نازی المان هیتلری (اسم)
nazi

جملات نمونه

1. She avenged her mother's death upon the Nazi soldiers.
[ترجمه ترگمان]انتقام مرگ مادرش را در سربازان نازی ها گرفته بود
[ترجمه گوگل]او به خاطر سربازان نازی انتقام مادرش را گرفت

2. Nazi anti-Semitism forced him to emigrate to the USA.
[ترجمه ترگمان]ضد سامی گرایی او را مجبور به مهاجرت به آمریکا کرد
[ترجمه گوگل]ضد یهودی نشین نازی او را مجبور به آمریکا کرد

3. He was a Nazi war criminal.
[ترجمه ترگمان]او یک جنایتکار جنگی نازی بود
[ترجمه گوگل]او یک جنایتکار جنگ نازی بود

4. Nazi Gemany levied war upon the Soviet Union.
[ترجمه ترگمان]نازی علیه اتحاد جماهیر شوروی جنگ کرد
[ترجمه گوگل]جنگجویان نازی جنگ شوروی را به عهده گرفتند

5. He spent 20 years researching Nazi Germany.
[ترجمه ترگمان]او ۲۰ سال را صرف تحقیق درباره آلمان نازی کرد
[ترجمه گوگل]او 20 سال تحقیق در مورد آلمان نازی را صرف کرد

6. His opponents accused him of being a Nazi sympathizer.
[ترجمه ترگمان]مخالفان او او را متهم کردند که یکی از حامیان نازی بوده است
[ترجمه گوگل]مخالفان او او را متهم به همدردی با نازی ها کردند

7. The monks protected Jews in flight from Nazi persecution.
[ترجمه ترگمان]راهبان از یهودیان در فرار از آزار و اذیت نازی ها محافظت می کردند
[ترجمه گوگل]راهبان یهودیان را در حین پرواز از آزار و اذیت نازی محافظت کردند

8. Many works of art were plundered by Nazi troops.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آثار هنری توسط سربازان نازی غارت شده بود
[ترجمه گوگل]بسیاری از آثار هنری توسط نیروهای نازی غرق شدند

9. Wagner was a Nazi supporter. Nevertheless, he is an important part of musical history.
[ترجمه ترگمان]واگنر یکی از حامیان نازی بود با این حال، او بخش مهمی از تاریخ موسیقی است
[ترجمه گوگل]واگنر یک طرفدار نازی ها بود با این وجود، او بخش مهمی از تاریخ موسیقی است

10. Germany paid $50 billion in reparations for Nazi crimes.
[ترجمه ترگمان]آلمان ۵۰ میلیارد دلار برای جبران جرم نازی ها پرداخت کرد
[ترجمه گوگل]آلمان 50 میلیارد دلار برای جبران خسارت های جاسوسی نازی پرداخت کرده است

11. The superb Nazi war plants were likely to furnish the lunatic Fuhrer with enough U - 235 bombs.
[ترجمه ترگمان]کارخانه های عالی جنگ نازی ها به احتمال زیاد پیشوا را با بمب های زیر ۲۳۵ U مجهز می کردند
[ترجمه گوگل]گیاهان بزرگ جنگ نازی ها احتمالا Fuhrer فرشته را با بمب های U 235 به اندازه کافی ارائه می دهند

12. Anne Frank, who died at Bergen-Belsen, a Nazi prison camp, just before her sixteenth birthday, is renowned for her precocity about culture, politics, and human nature.
[ترجمه ترگمان]آن فرانک، که در Bergen، یک اردوگاه زندان نازی، درست قبل از تولد ۱۶ سالگی اش کشته شد، به خاطر precocity در مورد فرهنگ، سیاست و طبیعت انسان مشهور است
[ترجمه گوگل]آن فرانک که در برگن-بلزن، یک اردوگاه زندان نازی، درست قبل از شانزدهمین سالگرد تولدش، به خاطر دغدغه اش درباره فرهنگ، سیاست و طبیعت انسانی مشهور است

13. The Nazi oppression of the Jews horrifies me.
[ترجمه ترگمان]ظلم و ستم یهودیان به یهودیان باعث آزار و اذیت من شد
[ترجمه گوگل]ظلم نازی ها به یهودیان من را وحشت زده می کند

14. Dead RisingDead. Nazi zombie mode in Call of Duty: World at War.
[ترجمه ترگمان]RisingDead مرده حالت زامبی نازی در ندای وظیفه: جهان در جنگ
[ترجمه گوگل]مرگ مرده حالت زامبی نازی در Call of Duty: World in War

پیشنهاد کاربران

Nazi ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: نازی 1
تعریف: فرد معتقد به نازیسم


کلمات دیگر: