کلمه جو
صفحه اصلی

make it


معنی : موفق شدن
معانی دیگر : (عامیانه) 1- موفق شدن، نائل شدن 2- سپوختن

انگلیسی به فارسی

درستش کن، موفق شدن


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: to do well; succeed.

- It took years, but she finally made it as a writer.
[ترجمه رسول] سال ها طول کشید، اما او سرانجام توانست نویسنده شود
[ترجمه ترگمان] سال ها طول کشید، اما بالاخره به عنوان یه نویسنده موفق شد
[ترجمه گوگل] سالها طول کشید، اما سرانجام آن را به عنوان نویسنده ایجاد کرد

(2) تعریف: to succeed in arriving or attending (often fol. by "to").

- We weren't sure if we would make it to the station in time, but somehow we managed it.
[ترجمه رسول] مطمین نبودیم که سر وقت به ایستگاه میرسیم اما هر طور شد موفق شدیم.
[ترجمه ترگمان] مطمئن نبودیم که به موقع به ایستگاه برسیم، اما بالاخره موفق شدیم
[ترجمه گوگل] ما مطمئن نبودیم که زمان آن را به ایستگاه ببریم، اما به نوعی ما آن را مدیریت کردیم
- Thanks for coming to our party; we're so glad you could make it!
[ترجمه رسول] ممنونیم که به مهمانی ما اومدید؛ از اومدنتون واقعا خوشحال شدیم.
[ترجمه ترگمان] متشکرم که به مهمانی ما اومدی، خیلی خوشحالیم که تونستی بیای
[ترجمه گوگل] متشکرم برای آمدن به حزب ما؛ ما خیلی خوشحالیم که می توانید آن را انجام دهید!

• succeed; stay alive, "get out of it"; arrive on time

مترادف و متضاد

موفق شدن (فعل)
get on, prosper, do well, succeed, get rich, make good, make out, thrive, make it

جملات نمونه

1. Life is ten percent what you make it and ninety percent how you take it.
[ترجمه ترگمان]زندگی ۱۰ درصد چیزی است که شما آن را درست می کنید و نود درصد آن را چگونه می گیرید
[ترجمه گوگل]زندگی ده درصد آن چیزی است که شما آن را انجام می دهید و نود درصد آن چطور است

2. Money often unmakes the men who make it.
[ترجمه ترگمان]پول اغلب کسانی را که این کار را می کنند جذب می کنند
[ترجمه گوگل]پول اغلب مردان را که آن را می سازند باز می کند

3. Life is what you make it.
[ترجمه ترگمان] زندگی چیزیه که تو می خوای
[ترجمه گوگل]زندگی آن چیزی است که شما آن را

4. Many things make it difficult for women to reach the top in US business.
[ترجمه علیرضا] بسیاری از چیزها کار را برای زنان سخت می کنند تا به مقام مهم تجاری در آمریکا برسند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از چیزها برای زنان دشوار است که به صدر امور تجاری آمریکا برسند
[ترجمه گوگل]بسیاری از امور زنان را برای کسب درآمد در کسب و کار ایالات متحده دشوار می کند

5. Life is a wonderful journey. Make it your journey and not someone else's.
[ترجمه ترگمان]زندگی سفر فوق العاده ای است آن را به سفر خود تبدیل کنید و نه یک نفر دیگر
[ترجمه گوگل]زندگی یک سفر فوق العاده است سفر خود را انجام دهید و نه شخص دیگری

6. She's absolutely certain she's going to make it in the world.
[ترجمه ترگمان]او کاملا مطمئن است که او قصد دارد آن را در دنیا درست کند
[ترجمه گوگل]او کاملا مطمئن است که او را در جهان خواهد ساخت

7. Don't hide. Run! You'll make it to tomorrow.
[ترجمه ترگمان]قایم نشو ! فرار کنین فردا این کار را خواهی کرد
[ترجمه گوگل]پنهان نکن اجرا کن! شما آن را فردا می کنید

8. We'll make it up as we go along.
[ترجمه ترگمان]همان طور که پیش می رویم آن را درست می کنیم
[ترجمه گوگل]ما آن را به هم می ریزیم

9. I'll make it up to you, I promise.
[ترجمه ترگمان]قول می دهم برایت جبران کنم
[ترجمه گوگل]من آن را به شما تحمیل می کنم، قول می دهم

10. I can't make it in ten minutes.
[ترجمه ترگمان]تا ده دقیقه دیگر نمی توانم آن را درست کنم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم آن را ظرف ده دقیقه بکنم

11. Life is just like a painting. Many things make it colorful and meaningful.
[ترجمه ترگمان]زندگی مثل یک نقاشی است بسیاری چیزها آن را رنگی و معنی دار می کنند
[ترجمه گوگل]زندگی فقط یک نقاشی است بسیاری از چیزها آن را رنگی و معنی می دهند

12. He added sand to the soil to make it more porous.
[ترجمه ترگمان]او شن را به خاک اضافه کرد تا it شود
[ترجمه گوگل]او ماسه را به خاک اضافه کرد تا آن را متخلخل کند

13. We have changed the course to make it more challenging.
[ترجمه ترگمان]ما مسیر را تغییر داده ایم تا آن را چالش برانگیز تر کنیم
[ترجمه گوگل]ما دوره را تغییر داده ایم تا چالش برانگیز باشد

14. Few of the trainee footballers make it to the top.
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از کارآموزان حرفه ای آن را به بالا منتقل می کنند
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از بازیکنان حرفه ای آن را به بالاترین سطح می رسانند

پیشنهاد کاربران

1. be successful in a careee
2. be present at a perticular time

از عهده چیزی برآمدن
He'll make it.

از عهده چیزی برآمدن، to Pull something off،

به موقع به مکانی رسیدن

به معنی "به موقع رسیدن" میشه
ولی اگه مثلا He won't make it یا doesn't make it بود، هم میتونه همون معنیِ به موقع نرسیدن رو داشته باشه، هم بیشتر مواقع به معنی زنده نموندن و مُردن. پس باید کانتکست رو در نظر بگیرید. مثلاً اگه تو فیلمی دیدید توی اتاق عمل ـن و میگن she's not gonna make it یعنی قرار نیست زنده بمونه.

survive

استفاده کردن از چیزی برای

زندگی کردن، گذران زندگی کردن، زندگی را گذراندن از طریق چیزی

به این لینک مراجعه شودhttps://www. macmillandictionary. com/dictionary/british/make - it


think or calculate to be a particular time or number
to be able to be present at a particular event

زنده ماندن دوام آوردن، جان سالم به در بردن
رسیدن، سر قرار حاضر شدن

can you make it
میتونی بیای

یک معنی دیگرش هم میشه
از پس چیزی بر اومدن
can I make it ؟ یجورایی معادل can I do it?

رفتن
He won't be able to make it to the game, means he won't be able to go to the game


کلمات دیگر: