کلمه جو
صفحه اصلی

manatee


معنی : گاو دریایی، نهنگ کوچک دریایی
معانی دیگر : (جانور شناسی) مناتی (تیره ی trichechidae از نوع sirenian که در آبهای کم ژرف نواحی حاره ی امریکا و افریقای غربی زیست می کند)

انگلیسی به فارسی

(جانورشناسی) گاودریایی، نهنگ کوچک دریایی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: any of several docile plant-eating animals that resemble the seal and are found in shallow tropical waters of the Atlantic; sea cow.

• plant eating aquatic mammal (found on the atlantic shores of the tropics)

مترادف و متضاد

گاو دریایی (اسم)
sea cow, manatee, sea dog

نهنگ کوچک دریایی (اسم)
manatee

جملات نمونه

1. Although sale of manatee meat is against the law, it is still to be found in markets.
[ترجمه ترگمان]اگرچه فروش گوشت manatee در برابر قانون است، اما هنوز هم در بازارها یافت می شود
[ترجمه گوگل]اگرچه فروش گوشت منیتی علیه قانون است اما هنوز هم در بازار یافت می شود

2. But manatee revelers wanted no part of the little pine trees.
[ترجمه ترگمان]اما revelers دریایی هیچ قسمتی از درختان صنوبر کوچک را نمی خواست
[ترجمه گوگل]اما راننده های ماناتئه هیچ بخشی از درختان کاج را نمی خواستند

3. She has to get manatees picked up and taken to the researchers quickly, before tissue samples deteriorate.
[ترجمه ترگمان]او باید آن خزنده های کوچولو را پیدا کند و به سرعت به پژوهشگران منتقل شود قبل از این که نمونه های بافت فرسوده شوند
[ترجمه گوگل]او باید بدافزارها را برداشت و به سرعت به محققان منتقل کند، قبل از اینکه نمونههای بافت بدتر شوند

4. Otherwise, your destiny is like a manatee.
[ترجمه ترگمان] در غیر اینصورت، سرنوشت تو مثل یه گاو دریاییه
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، سرنوشت شما مانند یک ملکه است

5. A flexible and graceful swimmer, the West Indian manatee migrates annually to Florida's coastal waters.
[ترجمه ترگمان]یک شناگر انعطاف پذیر و با وقار، the هند غربی هر ساله به آب های ساحلی فلوریدا مهاجرت می کند
[ترجمه گوگل]شناگر انعطاف پذیر و منحصر به فرد، هندی غرب هند به سالانه به آبهای ساحلی فلوریدا مهاجرت می کند

6. A West Indian manatee drifts through crystal - clear water in a North Florida spring.
[ترجمه ترگمان]A هند غربی از طریق آب زلال و شفاف در بهار فلوریدا به سر می برد
[ترجمه گوگل]مناتای غرب هند از طریق آب کریستالیزا در یک بهار فلوریدا فلوریدا راندند

7. The average manatee is about three meters long and weighs about 000 pounds.
[ترجمه ترگمان]میانگین manatee حدود سه متر طول دارد و حدود ۰۰۰ پوند است
[ترجمه گوگل]میانگین ماناتئه حدود 3 متر طول دارد و وزن آن حدود 000 پوند است

8. Eleven honor the manatee, an endangered sea animal found in that state.
[ترجمه ترگمان]یازده نفر به نام گاو دریایی، یک حیوان دریایی به خطر افتاد که در آن ایالت پیدا شده بود
[ترجمه گوگل]یازده نفر از مناتئه، یک حیوان دریایی در معرض خطر در آن کشور است

9. The shape of Walrus evolved out of the Manatee species.
[ترجمه ترگمان]شکل of از گونه manatee تکامل یافته است
[ترجمه گوگل]شکل Walrus از گونه Manatee تکامل یافته است

10. Snyder, a master gardener in Manatee County, Florida, says pruning wounds a plant.
[ترجمه ترگمان]اسنایدر، یک باغبان اصلی در بخش manatee فلوریدا، می گوید که pruning یک گیاه را زخمی می کند
[ترجمه گوگل]اسنایدر، باغبان اصلی در ایالت مناته، فلوریدا، می گوید که هرس گیاه را زخمی می کند

11. One thing both elephant, manatee and walrus have in common is massive body size.
[ترجمه ترگمان]یک چیزی که هر دو فیل دریایی و دریایی در حد معمول به اندازه جثه عظیم دارند
[ترجمه گوگل]یکی از چیزهایی که فیل، ماناتئه و دریای مدیترانه مشترک است اندازه بزرگ بدن است

12. The manatee, often called the sea cow, is the only exclusively herbivorous marine mammal.
[ترجمه ترگمان]manatee که اغلب گاو دریا نامیده می شوند، تنها پستاندار پستانداران دریایی است
[ترجمه گوگل]منات، که اغلب به نام گاو دریا، تنها پستاندار دریایی منحصرا گیاهی است

13. Elephant is related to Walrus and Manatee as an aquatic counterpart to our species.
[ترجمه ترگمان]فیل نر با Walrus و manatee به عنوان یک همتای آبی برای گونه های ما مرتبط است
[ترجمه گوگل]فیل به Walrus و Manatee به عنوان یک عنصر aquatic مربوط به گونه ما مرتبط است

14. We watched dolphin, manatee, sea lion and whale shows.
[ترجمه ترگمان]ما به یه دلفین، گاو دریایی و شیر دریایی نگاه کردیم
[ترجمه گوگل]ما دلفین، ماناتئه، دریاچه شیر و نمایش های نهنگ را تماشا کردیم


کلمات دیگر: