1. he suffered martyrdom at the hands of infidels
او به دست کفار به شهادت رسید.
2. the day of his martyrdom
روز شهادت او
3. this year norooz coincides with a day of martyrdom
امسال نوروز با یک روز شهادت مصادف شده است.
4. In that year, thousands of Christians suffered martyrdom for their faith.
[ترجمه ترگمان]در آن سال، هزاران مسیحی به خاطر ایمان خود به شهادت رسیدند
[ترجمه گوگل]در آن سال هزاران نفر از مسیحیان به خاطر ایمانشان شهادت دادند
5. He suffered martyrdom by stoning.
[ترجمه محمد] او با سنگسار به شهادت رسید
[ترجمه ترگمان]او از ضربات سنگ رنج می برد
[ترجمه گوگل]او شهادت را با سنگسار رنج می برد
6. Genet returns to this wish for death and martyrdom.
[ترجمه محمد] ژنت به آرزوی شهادت می رسد
[ترجمه ترگمان]ژنه به این آرزوی مرگ و شهادت بر می گردد
[ترجمه گوگل]ژنت به این آرزو برای مرگ و شهادت باز می گردد
7. This wish for martyrdom would be a temptation dealt with in Murder in the Cathedral.
[ترجمه ترگمان]این آرزو برای شهادت دادن به قربانی شدن برای قتل در کلیسای جامع خواهد بود
[ترجمه گوگل]این آرزو برای شهادت، وسوسه است که در کلیسای جامع قتل عام شود
8. Near the end of his life, Young, fearing martyrdom, started going out in public only with armed escort.
[ترجمه ترگمان]نزدیک پایان عمر، یانگ، که از شهادت می ترسید، تنها با اسکورت مسلح از مردم خارج شد
[ترجمه گوگل]نزدیک به پایان عمر خود، جوان، با ترس از شهادت، تنها با اسلحه مسلحانه به خانه می آمد
9. His plight affects us like the unwilling martyrdom of a saint who wants to be like other men.
[ترجمه ترگمان]گرفتاری او بر ما همچون شهادت بی میل یک قدیس که می خواهد مثل مردان دیگر باشد تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]رنجش او مانند شهادت ناخوشایندی از یک مقدس است که می خواهد مثل سایر مردان باشد
10. The only difference between a suicide and a martyrdom really is the amount of press coverage. Chuck Palahniuk
[ترجمه ترگمان]تنها تفاوت بین یک خودکشی و شهادت در واقع میزان پوشش خبری است چاک Palahniuk
[ترجمه گوگل]تنها تفاوت میان خودکشی و شهادت واقعا میزان پوشش مطبوعات است چاک پالا منوک
11. His martyrdom encouraged the people to resist.
[ترجمه ترگمان]شهادت او مردم را تشویق کرد که مقاومت کنند
[ترجمه گوگل]شهادت او مردم را تشویق به مقاومت کرد
12. For our own part, we prefer martyrdom to success. John Brown is greater than Washington, and Pisacane is greater than Garibaldi.
[ترجمه ترگمان]ما به نوبه خود شهادت را به موفقیت ترجیح می دهیم جان براون بزرگ تر از واشنگتن است و Pisacane بیشتر از گاریبالدی است
[ترجمه گوگل]برای خودمان، ما شهادت را به موفقیت می خواهیم جان براون بیشتر از واشنگتن است و Pisacane بزرگتر از گاریبالدی است
13. Allende's later martyrdom has obscured his politics.
[ترجمه ترگمان]آلنده به شهادت خود، سیاست خود را از دست داد
[ترجمه گوگل]شهادت بعد از آلنده سیاست خود را پنهان کرده است
14. He said: The greatest act of martyrdom is standing up for what is true and just.
[ترجمه ترگمان]او گفت: بزرگ ترین عمل شهادت برای چیزی که درست و عادلانه است ایستادگی می کند
[ترجمه گوگل]او گفت: بزرگترین اقدام شهادت برای درست و درست است