کلمه جو
صفحه اصلی

kindliness


معنی : مهربانی، محبت، خوبی
معانی دیگر : مهربانی

انگلیسی به فارسی

مهربانی


مهربانی، محبت، خوبی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the state or quality of benevolence.
متضاد: unkindliness, unkindness
مشابه: benevolence, charity

(2) تعریف: a kindly action or deed.
مشابه: benevolence

• kindness, pleasantness, amiability; kindheartedness, warmheartedness; friendliness; gentleness, mildness

مترادف و متضاد

مهربانی (اسم)
affection, affability, amiability, cordiality, kindness, tenderness, love, kindliness, benignity, loving kindness, tender-heartedness, warm-heartedness

محبت (اسم)
friendship, affection, kindness, tenderness, love, kindliness

خوبی (اسم)
good, boon, excellence, beauty, goodness, kindness, kindliness, fairness, comeliness, good quality, excellency

جملات نمونه

1. She smiled slightly, a nervous smile that held kindliness.
[ترجمه ترگمان]او کمی لبخند زد، لبخندی عصبی که مهربانی داشت
[ترجمه گوگل]او کمی لبخند زد، یک لبخند عصبی که نوعی مهربانی داشت

2. His kindliness and warmth made him particularly effective with staff welfare.
[ترجمه ترگمان]مهربانی و صمیمیت او به ویژه با رفاه کارکنان موثر بود
[ترجمه گوگل]مهربانی و گرمی او باعث شد تا او با رفاه کارکنان موثر باشد

3. Basil Rocke had a very puckish sense of humour and wryness which veiled a deep kindliness.
[ترجمه ترگمان]باسیل rocke یک حس طنز و شوخ طبعی داشت که مهربانی عمیقی را پنهان می کرد
[ترجمه گوگل]راسیل راک دارای احساسات وحشتناکی از طنز و خجالت است که یک مهربانی عمیق را به تصویر کشیده است

4. Where the Mind is biggest, the Heart, the Senses, Magnanimity, Charity, Tolerance, Kindliness, and the rest of them scarcely have room to breathe. Virginia Woolf
[ترجمه ترگمان]در جایی که ذهن بزرگ ترین است، قلب، احساسات، Magnanimity، نیکوکاری، بردباری، Kindliness، و بقیه آن ها به ندرت اتاق دارند که نفس بکشند ویرجینیا وولف
[ترجمه گوگل]جایی که ذهن بزرگ است، قلب، احساسات، بزرگداشت، خیریه، تحمل، مهربانی و بقیه آنها به ندرت نفس می کشند ویرجینیا وولف

5. Mendl was a short, stocky fellow with a look of kindliness in his dark eyes.
[ترجمه ترگمان]مرد کوتاه قد تنومندی بود با نگاهی مهربان و مهربانی که در چشمان سیاهش دیده می شد
[ترجمه گوگل]مندل یک همسایه کوتاه و دلفریب بود و نگاهی به مهربانی در چشمان تاریکش داشت

6. Martha looked up into a strange face and dark eyes alight kindliness and concern.
[ترجمه ترگمان]مار تا به صورت عجیبی نگریست و چشمان سیاه و تیره اش را روشن کرد
[ترجمه گوگل]مارتا به چهره عجیب نگاه کرد و چشم های تیره به دلتنگی و نگرانی افتاد

7. I can forgive his bluntness because it is associated with a basic kindliness of spirit.
[ترجمه ترگمان]می توانم bluntness را ببخشم، چون با یک مهربانی اساسی در ارتباط است
[ترجمه گوگل]من می توانم بی تفاوتی خود را ببخش، زیرا آن را با مهربانی اولیه از روح مرتبط است

8. Should any one among you be incapable of grasping a certain truth, or be striving to comprehend it, show forth, when conversing with him, a spirit of extreme kindliness and good-will.
[ترجمه ترگمان]آیا کسی در میان شما قادر نخواهد بود حقیقت معینی را درک کند یا تلاش کند که آن را درک کند، هنگامی که با او صحبت می کند، یک روح مهربان و مهربان است
[ترجمه گوگل]اگر کسی که در میان شما ناتوان از درک حقیقتی خاص باشد یا تلاش کند تا آن را درک کند، وقتی با او صحبت می کنید، یک روحیه مهربانی و خیرخواهانه است

9. We should choose those as our friends who have good character, superior ability kindliness of heart.
[ترجمه ترگمان]ما باید آن ها را به عنوان دوست خود انتخاب کنیم که دارای شخصیت خوب، توانایی برتر و مهربانی قلب باشند
[ترجمه گوگل]ما باید آنها را به عنوان دوستانمان انتخاب کنیم که دارای شخصیت خوب و مهربان بودن از قلب هستند

10. Martha looked up into a strange face and dark eyes alight with kindliness and concern.
[ترجمه ترگمان]مار تا به صورت عجیبی نگریست و چشمان تیره اش از مهربانی و نگرانی برق زد
[ترجمه گوگل]مارتا به صورت عجیبی نگاه کرد و چشم های تیره با مهربانی و نگرانی می لرزید

11. You do not find pigs or lions giving one another thoughtful little presents, do you Monkeys, apparently, offer one another fleas at times, but not in any provable spirit of kindliness.
[ترجمه ترگمان]تو میمون یا شیرها را پیدا نمی کنی که هدیه های کوچک دیگری به هم بدهند، ای میمون، به نظر می رسه که گاهی یک کک دیگه هم بهش تعارف می کنی، اما نه به هیچ وجه قابل provable
[ترجمه گوگل]شما خوک ها و یا شیرها را به یکدیگر هدیه ای مفرح نیاورید، آیا شما میمون ها، ظاهرا، بعضی وقت ها به کک می رسانید، اما نه در هیچ روحیه متقاعد کننده مهربانی

12. Monkeys, apparently, offer one another fleas at times, but not in any provable spirit of kindliness.
[ترجمه ترگمان]ای میمون، ظاهرا گاهی اوقات یک کک دیگر را به هم تعارف می کند، اما نه به خاطر روح قابل provable
[ترجمه گوگل]میمون ها، ظاهرا، بعضی وقت ها یکنواخت کک می زنند، اما نه در هیچ روحی صوری مهربانی

13. I think the chief thing that struck me about Burton was his kindliness.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم مهم ترین چیزی که در مورد برتن به من زد، مهربانی او بود
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم مهمترین چیزی که در مورد برتون اتفاق افتاد، مهربانی او بود


کلمات دیگر: