کلمه جو
صفحه اصلی

manikin


معنی : ادمک، مانکن، ادم کوتاه قد
معانی دیگر : کوتوله، مردک، گورزاد، آدمک، مانکن (mannequin هم می نویسند)

انگلیسی به فارسی

آدم کوتاه قد، مانکن، آدمک


مانکن، ادم کوتاه قد، ادمک


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a little man or person; dwarf.
مترادف: dwarf, homunculus, midget
مشابه: elf, fairy, gnome, imp, Lilliputian, midge, peewee, pygmy, runt, shrimp, Tom Thumb, troll

(2) تعریف: a mannequin.
مترادف: dummy, mannequin, model

• dwarf, small man; mannequin; model of the human body used in teaching; manakin, any of a variety of small brightly colored songbirds of south and central america; mannequin

مترادف و متضاد

ادمک (اسم)
dummy, homunculus, robot, caricature, manikin

مانکن (اسم)
dummy, manikin, mannequin

ادم کوتاه قد (اسم)
manikin, pygmy

جملات نمونه

1. Manikins often appear in children's stories.
[ترجمه ترگمان]manikins اغلب در داستان های کودکان ظاهر می شوند
[ترجمه گوگل]مانکن ها اغلب در داستان های کودکان ظاهر می شوند

2. On it was a bronze manikin with a grotesquely enormous erect phallus.
[ترجمه ترگمان]روی آن یک مجسمه برنزی با یک آلت تناسلی زمخت و برجسته ساخته شده بود
[ترجمه گوگل]بر روی آن منکین برنزی با یک فالوس مستطیلی عظیم مستطیلی بود

3. By exhibiting the silhouette of a Parisian manikin in the flask, it is creditably the hottest design.
[ترجمه ترگمان]با به نمایش گذاشتن سیلوئت یک manikin پاریسی در فلاسک، به عنوان گرم ترین طرح به کار می رود
[ترجمه گوگل]با نمایش شبح یک مانیکور پاریس در فلاسک، از نظر شگفت انگیزی داغترین طراحی است

4. Where is the miniskirt displayed on the manikin?
[ترجمه ترگمان]the که در the نمایش داده می شود کجاست؟
[ترجمه گوگل]مینیسکارد نمایش داده شده در مانیکین کجاست؟

5. The manikin based on body parameters is an effective tool to describe morphology and mechanics features, which is an indispensable assisting mean to study, analyze and evaluate the man-machine system.
[ترجمه ترگمان]The مبتنی بر پارامترهای بدن یک ابزار موثر برای توصیف مشخصه های مکانیکی و مورفولوژی است، که یک کمک موثر برای مطالعه، تجزیه و تحلیل و ارزیابی سیستم ماشین - ماشین است
[ترجمه گوگل]مانیکین بر اساس پارامترهای بدن یک ابزار موثر برای توصیف ویژگی های مورفولوژی و مکانیک است که یک ابزار کمک ضروری برای مطالعه، تجزیه و تحلیل و ارزیابی سیستم انسان است

6. Leach demonstrated high-tech, anatomically correct manikin babies that are revolutionizing domestic science curricula in the US.
[ترجمه ترگمان]لیچ با تکنولوژی برتر، anatomically babies را که در برنامه های درسی علوم خانگی در ایالات متحده انقلاب کرده اند، به نمایش گذاشت
[ترجمه گوگل]لیچ نشان داد که نوزادان مانیکین با فناوری پیشرفته و آناتومیکی درست شده اند و برنامه های درسی علمی داخلی در ایالات متحده را متحول می کنند

7. A sweating manikin is developed for measuring heat and moisture transfer property of clothing.
[ترجمه ترگمان]یک manikin تعریق برای اندازه گیری انتقال گرما و رطوبت لباس توسعه داده می شود
[ترجمه گوگل]یک مانکن سحر آمیز برای اندازه گیری رطوبت و گرما در لباس

8. Manikin with eyebrows and mustache & beard, model: T 007!
[ترجمه ترگمان]manikin با ابروها و سبیل، ریش &، مدل: T ۰۰۷!
[ترجمه گوگل]مانکن با ابرو و سبیل * ریش، مدل: T 007!

9. H point manikin is one of the tools for auto body layout.
[ترجمه ترگمان]H manikin یکی از ابزارها برای چیدمان بدنه خودرو است
[ترجمه گوگل]H-point manikin یکی از ابزارهای طراحی بدن خودرو است

10. It can be mounted in different manikin for the wound care training.
[ترجمه ترگمان]آن می تواند در مناطق مختلف برای آموزش مراقبت از جراحت نصب شود
[ترجمه گوگل]این می تواند در مانیکین های مختلف برای آموزش مراقبت از زخم نصب شود

11. The applications of layer in manikin design, material design, style design, and simulation in solid fitting are analyzed.
[ترجمه ترگمان]کاربردهای لایه در طراحی manikin، طراحی مواد، طراحی سبک، و شبیه سازی در برازش مستحکم تحلیل می شوند
[ترجمه گوگل]کاربردهای لایه در طراحی مانکن، طراحی مواد، طراحی سبک و شبیه سازی در اتصالات جامد مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد

12. The relations among the normal objective test, the manikin test and the subjective wear test are discussed.
[ترجمه ترگمان]روابط بین تست عینی طبیعی، تست manikin و آزمون فرسایش ذهنی مورد بحث قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]روابط بین آزمون عام عادی، آزمون مانکن و آزمون سایش ذهنی مورد بحث قرار گرفته است

13. Parametric manikin based on this digital human model is created, which can meet the demands of different percentage.
[ترجمه ترگمان]مدل سازی پارامتریک بر پایه این مدل انسان دیجیتال ایجاد شده است که می تواند نیازهای درصد متفاوتی را برآورده کند
[ترجمه گوگل]Manekin پارامتریک بر اساس این مدل انسانی دیجیتال ایجاد شده است که می تواند تقاضای درصد های مختلف را برآورده کند

14. He himself had acquired a cadaverous appearance; a shrinking manikin within his leather and steel-scale carapace.
[ترجمه ترگمان]خود او لباس cadaverous به دست آورده بود؛ مجسمه کوچک در چرم و فولاد ساخته شده بود
[ترجمه گوگل]او خودش ظاهر غم انگیز را به دست آورد یک مانیکین کوچک در چارپایان چرم و فولاد خود


کلمات دیگر: