1. He had been badly maltreated as a child.
[ترجمه ترگمان]او به اندازه یک بچه بدرفتاری کرده بود
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک کودک بدرفتاری کرده بود
2. He said that he was not tortured or maltreated during his detention.
[ترجمه ترگمان]او گفت که در طول بازداشت او شکنجه یا آزار نشده است
[ترجمه گوگل]او گفت که در طی بازداشت او شکنجه یا بدرفتاری صورت نگرفت
3. Officers were accused of maltreating prisoners.
[ترجمه ترگمان]افسران متهم به maltreating زندانی بودند
[ترجمه گوگل]افسران متهم به سوء رفتار با زندانیان شدند
4. Several of the prisoners had been maltreated.
[ترجمه ترگمان]چند نفر از اسیران با او بدرفتاری کرده بودند
[ترجمه گوگل]تعدادی از زندانیان مرتکب شده اند
5. They were severely maltreated, and were only released after the intervention of the International Committee of the Red Cross.
[ترجمه ترگمان]آن ها به شدت آزار داده شدند و تنها پس از مداخله کمیته بین المللی صلیب سرخ آزاد شدند
[ترجمه گوگل]آنها به شدت مورد سوء استفاده قرار گرفتند و تنها پس از مداخله کمیته بین المللی صلیب سرخ آزاد شدند
6. He knew that Keith was a bully, occasionally maltreated his wife, and owed Dempster Lumsden a considerable amount of money.
[ترجمه ترگمان]او می دانست که کیث یک گردن کلفت بود و گاهی با همسرش بدرفتاری می کرد و خانم دمستر مقدار قابل توجهی از پول را به خانم دمستر بدهکار بود
[ترجمه گوگل]او می دانست که کیت یک قاتل بود، گاهی همسرش را بدرقه کرد و مبلغی قابل توجهی از دپسستر لمسدن داد
7. The animals were seriously maltreated.
[ترجمه ترگمان]حیوانات به شدت آزار و آزار دادند
[ترجمه گوگل]حیوانات به طور جدی زیر پا گذاشتند
8. The Xiongnu people didn't maltreat Zhongyuan people, let alone killed them for sacrifice.
[ترجمه ترگمان]مردم Xiongnu مردم را به قتل رساندند، چه رسد به این که آن ها را برای قربانی کردن بکشند
[ترجمه گوگل]مردم Xiongnu مردم Zhongyuan را خجالت نکشید، بجز اینکه آنها را به خاطر قربانی کشته شدند
9. It is forbidden to discriminate against, insult, maltreat or desert mental patients.
[ترجمه ترگمان]تبعیض قائل شدن در برابر توهین و توهین به بیماران روانی یا صحرا ممنوع است
[ترجمه گوگل]ممنوع است در مورد افراد مبتلا به اختلالات روانی، توهین، بدرفتاری و بیحوصلگی ممنوع باشد
10. People living in this world, don't maltreat yourself, so I make the commonly used to jog his memory.
[ترجمه ترگمان]مردمی که در این دنیا زندگی می کنند، خود را خسته نمی کنند، بنابراین من معمولا عادت دارم که حافظه او را کنترل کنم
[ترجمه گوگل]افرادی که در این دنیا زندگی می کنند، خودتان را سرزنش نکنید، به طوری که من معمولا به یاد خاطرات خود می پردازم
11. Maltreat what, don't also maltreat oneself.
[ترجمه ترگمان]maltreat چی، خودت را سرزنش نکن
[ترجمه گوگل]خوب، خودت را نیز نادیده نگیر
12. To be rough or brutal with; maltreat.
[ترجمه ترگمان]خشن بودن یا خشن بودن
[ترجمه گوگل]با خشونت و یا وحشیانه؛ بدبختی
13. Only very mean persons maltreat children.
[ترجمه ترگمان]فقط اشخاصی هستند که بچه maltreat هستند
[ترجمه گوگل]فقط بسیار معنی دارد که بچه ها خجالتی هستند
14. One of the counts against her is that she has maltreated her children.
[ترجمه ترگمان]یکی از موارد علیه او این است که او با بچه هایش بدرفتاری کرده است
[ترجمه گوگل]یکی از شماها علیه او این است که او فرزندانش را بدرقه کرده است