کلمه جو
صفحه اصلی

knap


معنی : قله، نوک، پشته، بالای تپه، شکستن، ضربه زدن
معانی دیگر : (انگلیس ـ محلی)، ضربه، تلنگر، با انگشت زدن یا ضرب گرفتن، تلنگر زدن، (با ضربه ی تند و سخت آجر و سنگ و غیره را) شکستن یا حکاکی کردن یا شکل دادن، (محلی)، سرتپه، نوک تپه، vt : ضربه محکم و ناگهانی

انگلیسی به فارسی

ضربه محکم و ناگهانی، ضربه زدن،شکستننوک، قله، بالای تپه، پشته


چنگ زدن، نوک، قله، بالای تپه، پشته، ضربه زدن، شکستن


انگلیسی به انگلیسی

• chip rocks with a hammer

مترادف و متضاد

قله (اسم)
point, acme, climax, culmination, zenith, top, peak, summit, crest, vertex, knoll, pap, knap

نوک (اسم)
end, bill, point, top, head, tip, peak, summit, horn, apex, beak, vertex, barb, ascender, neb, knap, jag, fastigium, ridge, nib

پشته (اسم)
stack, heap, hill, eminence, mound, barrow, embankment, hillock, knap, rick, toft, hummock, monticule

بالای تپه (اسم)
knap

شکستن (فعل)
fracture, chop, break, disobey, deflect, refract, shatter, stave, violate, cleave, fraction, nick, knap, pip, smite, crackle, infract

ضربه زدن (فعل)
strike, butt, dab, inflict a blow, knap

جملات نمونه

1. I saw some sheep knapping the grass.
[ترجمه ترگمان]چند تا گوسفند دیدم که روی علف ها افتاده بود
[ترجمه گوگل]من بعضی از گوسفندان را دیدم که چمن زدند

2. Applicable for plains, mountains, wetlands, knap, rural area and highway transportation of bulk cargoes; with solid structure; beautiful, safe, reliable, durable.
[ترجمه ترگمان]Applicable برای دشت ها، کوه ها، تالاب های، knap، مناطق روستایی و حمل و نقل کالاهای فله، با ساختار جامد؛ زیبا، ایمن، قابل اعتماد، بادوام
[ترجمه گوگل]قابل استفاده برای دشت ها، کوه ها، تالاب ها، چنگال، مناطق روستایی و حمل و نقل بزرگراه های محموله های فله با ساختار جامد؛ زیبا، امن، قابل اعتماد، با دوام

3. "It's a checkup for the deep ocean, " says Knap.
[ترجمه ترگمان]Knap می گوید: \" این یک معاینه برای اقیانوس عمیق است \"
[ترجمه گوگل]Knap می گوید: 'این بررسی برای اقیانوس عمیق است

4. "We just have not invested in understanding ocean chemistry," says Knap.
[ترجمه ترگمان]Knap می گوید: \" ما فقط در درک شیمی اقیانوس سرمایه گذاری نکرده ایم \"
[ترجمه گوگل]Knap می گوید: 'ما فقط درک شیمی اقیانوس سرمایه گذاری نکرده ایم '

5. What's taking the bus so long? Maybe the bus driver took a knap .
[ترجمه ترگمان]چرا اینقدر طول کشید؟ شاید راننده اتوبوس \"knap\" گرفته
[ترجمه گوگل]چه مدت اتوبوس را می گیرید؟ شاید راننده اتوبوس یک سر و صدا زد

6. Together with the oceanographer and environmentalist Sylvia Earle, I was with Knap last week for the Atlantic Explorer's 160th trip to Hydrostation "S. "
[ترجمه ترگمان]من با the و سیلویا Earle، هفته گذشته با Knap در سفر ۱۶۰ سفری کاوشگر اقیانوس اطلس به Hydrostation بودم
[ترجمه گوگل]همراه با سیلویا ارل، اقیانوس شناس و محیط زیست، هفته گذشته برای هفته 160 اقیانوس اقیانوس اطلس سفر کرده بودم '

7. "This is the single most studied spot in the ocean, " says Knap.
[ترجمه ترگمان]Knap می گوید: \" این تنها نقطه مورد مطالعه در اقیانوس است \"
[ترجمه گوگل]Knap می گوید: 'این تنها نقطه مورد مطالعه در اقیانوس است '

8. In this way, the thought was same as a direction that wasn't only suitable for plain-city planning and developing, but also for knap plain-valley-cities'.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، این تفکر به همان مسیری بود که تنها برای برنامه ریزی و توسعه شهر مناسب نبود، بلکه برای شهرهای ساده knap نیز مناسب بود
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، این تفکر همانند یک جهت بود که نه تنها مناسب برای برنامه ریزی و توسعه شهر ساده بود، بلکه همچنین برای شهر های دشتی و دره نیز مناسب بود

9. And what I do is, I select a hard stone hammer, in this case a quartzite pebble about the size of a cricket ball, and I elect to hit it in one place - and this is where I start to knap.
[ترجمه ترگمان]و کاری که من می کنم این است که یک چکش سنگی محکم انتخاب می کنم، در این مورد یک دانه شنی با اندازه توپ کریکت، و من انتخاب می کنم که آن را در یک مکان قرار دهم - و این جایی است که من شروع به knap می کنم
[ترجمه گوگل]و آنچه من انجام می دهم، من یک چکش سنگ سخت را انتخاب می کنم، در این مورد یک سنگ ریزه کوارتزیتی در مورد اندازه یک توپ کریکت، و من تصمیم می گیرم که در یک مکان ضربه بزنم - و این جایی است که من شروع به نوازش می کنم


کلمات دیگر: