1. I saw some sheep knapping the grass.
[ترجمه ترگمان]چند تا گوسفند دیدم که روی علف ها افتاده بود
[ترجمه گوگل]من بعضی از گوسفندان را دیدم که چمن زدند
2. Applicable for plains, mountains, wetlands, knap, rural area and highway transportation of bulk cargoes; with solid structure; beautiful, safe, reliable, durable.
[ترجمه ترگمان]Applicable برای دشت ها، کوه ها، تالاب های، knap، مناطق روستایی و حمل و نقل کالاهای فله، با ساختار جامد؛ زیبا، ایمن، قابل اعتماد، بادوام
[ترجمه گوگل]قابل استفاده برای دشت ها، کوه ها، تالاب ها، چنگال، مناطق روستایی و حمل و نقل بزرگراه های محموله های فله با ساختار جامد؛ زیبا، امن، قابل اعتماد، با دوام
3. "It's a checkup for the deep ocean, " says Knap.
[ترجمه ترگمان]Knap می گوید: \" این یک معاینه برای اقیانوس عمیق است \"
[ترجمه گوگل]Knap می گوید: 'این بررسی برای اقیانوس عمیق است
4. "We just have not invested in understanding ocean chemistry," says Knap.
[ترجمه ترگمان]Knap می گوید: \" ما فقط در درک شیمی اقیانوس سرمایه گذاری نکرده ایم \"
[ترجمه گوگل]Knap می گوید: 'ما فقط درک شیمی اقیانوس سرمایه گذاری نکرده ایم '
5. What's taking the bus so long? Maybe the bus driver took a knap .
[ترجمه ترگمان]چرا اینقدر طول کشید؟ شاید راننده اتوبوس \"knap\" گرفته
[ترجمه گوگل]چه مدت اتوبوس را می گیرید؟ شاید راننده اتوبوس یک سر و صدا زد
6. Together with the oceanographer and environmentalist Sylvia Earle, I was with Knap last week for the Atlantic Explorer's 160th trip to Hydrostation "S. "
[ترجمه ترگمان]من با the و سیلویا Earle، هفته گذشته با Knap در سفر ۱۶۰ سفری کاوشگر اقیانوس اطلس به Hydrostation بودم
[ترجمه گوگل]همراه با سیلویا ارل، اقیانوس شناس و محیط زیست، هفته گذشته برای هفته 160 اقیانوس اقیانوس اطلس سفر کرده بودم '
7. "This is the single most studied spot in the ocean, " says Knap.
[ترجمه ترگمان]Knap می گوید: \" این تنها نقطه مورد مطالعه در اقیانوس است \"
[ترجمه گوگل]Knap می گوید: 'این تنها نقطه مورد مطالعه در اقیانوس است '
8. In this way, the thought was same as a direction that wasn't only suitable for plain-city planning and developing, but also for knap plain-valley-cities'.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، این تفکر به همان مسیری بود که تنها برای برنامه ریزی و توسعه شهر مناسب نبود، بلکه برای شهرهای ساده knap نیز مناسب بود
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، این تفکر همانند یک جهت بود که نه تنها مناسب برای برنامه ریزی و توسعه شهر ساده بود، بلکه همچنین برای شهر های دشتی و دره نیز مناسب بود
9. And what I do is, I select a hard stone hammer, in this case a quartzite pebble about the size of a cricket ball, and I elect to hit it in one place - and this is where I start to knap.
[ترجمه ترگمان]و کاری که من می کنم این است که یک چکش سنگی محکم انتخاب می کنم، در این مورد یک دانه شنی با اندازه توپ کریکت، و من انتخاب می کنم که آن را در یک مکان قرار دهم - و این جایی است که من شروع به knap می کنم
[ترجمه گوگل]و آنچه من انجام می دهم، من یک چکش سنگ سخت را انتخاب می کنم، در این مورد یک سنگ ریزه کوارتزیتی در مورد اندازه یک توپ کریکت، و من تصمیم می گیرم که در یک مکان ضربه بزنم - و این جایی است که من شروع به نوازش می کنم