کلمه جو
صفحه اصلی

mama


معنی : مامان، مادر
معانی دیگر : (زبان بچگانه) مادر، ننه، ننه جان (mamma هم می نویسند)، mamma مادر

انگلیسی به فارسی

( mamma ) مادر، مامان


مامان، مادر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) mother.
مشابه: mother

• mother, mamma (informal); woman (slang); wife (slang)
mama means the same as mother; an old-fashioned word.

مترادف و متضاد

مامان (اسم)
mammy, mamma, mama

مادر (اسم)
mamma, mum, mother, mama, mater, matriarch, stepmother

جملات نمونه

1. Mama always said life was like a box of chocolates. You never know what you're gonna get.
[ترجمه ترگمان]مامان همیشه می گفت زندگی شبیه یه جعبه شکلاته تو هیچ وقت نمی فهمی چی گیرت میاد
[ترجمه گوگل]مامان همیشه گفت: زندگی مثل یک جعبه شکلات بود شما هرگز نمی دانید چه چیزی می خواهید

2. Mama,thank you for who I am.
[ترجمه a] مامان، ممنون برای کسی ک هستم
[ترجمه ترگمان] مامان، ممنون که کی هستم
[ترجمه گوگل]مادر، متشکرم که من هستم

3. There's a good-looking mama sitting at the bar.
[ترجمه ترگمان]یه مامان خوش قیافه کنار بار نشسته
[ترجمه گوگل]یک خانم خوب به نظر می رسد که در نوار نشسته است

4. Your mama and I are gonna miss you at Christmas.
[ترجمه ترگمان] من و مامانت در کریسمس دلمون برات تنگ میشه
[ترجمه گوگل]مادر و من شما را در کریسمس از دست می دهند

5. Mama met me at the station.
[ترجمه ترگمان] مامان من رو تو ایستگاه ملاقات کرد
[ترجمه گوگل]مادر مرا در ایستگاه ملاقات کرد

6. Mama gave me a big hug.
[ترجمه ترگمان]مامان یه بغل گنده بهم داد
[ترجمه گوگل]مادر به من یک آغوش بزرگ داد

7. MAMA puts new mothers in touch with each other, for mutual support and friendship.
[ترجمه ترگمان]MAMA مادران جدیدی را در ارتباط با یکدیگر، برای حمایت و دوستی متقابل قرار می دهد
[ترجمه گوگل]MAMA مادران جدید را در ارتباط با یکدیگر برای حمایت متقابل و دوستی قرار می دهد

8. I am engaged to Mr. Worthing, mama.
[ترجمه ترگمان] من با آقای \"Worthing\" نامزد کردم، مامان
[ترجمه گوگل]من با آقای وورتینگ، مامان مشغول به کار هستم

9. That whole year, I never saw Mama drunk.
[ترجمه ترگمان] کل سال، من هیچوقت مامان رو مست ندیدم
[ترجمه گوگل]این سال تمام من مامان مست را ندیدم

10. Your mama sent word for me to do this.
[ترجمه ترگمان] مامانت برام پیغام فرستاد که این کارو بکنم
[ترجمه گوگل]مادر شما برای من این کار را انجام داد

11. Certainly Mama was immensely gratified by the renewed attention that was being paid to him.
[ترجمه ترگمان]مسلما مامان از این توجه مجدد که به او پول داده بود خشنود بود
[ترجمه گوگل]مطمئنا مام از توجه جدیدی که به او پرداخت می شد، بسیار مفتخر بود

12. Mama was annoyed with me for leaving my baby brother asleep on the big bed in the playroom.
[ترجمه ترگمان]مامان از من ناراحت بود که برادرم را در تخت خواب بزرگ اتاق خواب ترک کرده بود
[ترجمه گوگل]مادرم با من ازدواج کرد که مادربزرگم را بر روی تخت بزرگ در اتاق بازی ترک کرده بود

13. I saw more of Mama and Dad in those months, too, than I had since my years in dental school.
[ترجمه ترگمان]من بیشتر از سال ها پیش مامان و بابا را در مدرسه دندان پزشکی دیدم
[ترجمه گوگل]در آن ماهها، بیشتر از مادر و پدرم را دیدم که از سالهای سال تحصیل در مدرسه دندانپزشکی بودم

14. And while we were in there, Mama let me drink real coffee.
[ترجمه ترگمان]و وقتی اونجا بودیم، مامان بهم اجازه داد یه قهوه واقعی بخورم
[ترجمه گوگل]و در حالی که ما آنجا بودیم، مادر اجازه داد من قهوه واقعی بخورم

پیشنهاد کاربران

در اهنگ turn the night up انریکه ایگلسیاس به معنی خانم است

مادر ، مامان

خانم جون

مامان
اشاره به فیلم Mama2014


کلمات دیگر: