معنی : محاصره، عضو اتحادیه، عضو مجمع اتفاق ملل معانی دیگر : (قدیمی)، ارتش محاصره کننده، عضو لیگ ورزشی، جزو گروه ورزشی، محاصره کردن
اسم ( noun )• : تعریف: a member of a league (often used in combination).- a major-leaguer [ترجمه ترگمان] یک leaguer بزرگ [ترجمه گوگل] یک لجن بزرگ
محاصره (اسم)surround, blockade, blockage, leaguerعضو اتحادیه (اسم)leaguerعضو مجمع اتفاق ملل (اسم)leaguer