mangle

معنی : دستگاه پرس، خرد کردن، بریدن، له کردن، پاره کردن

معانی دیگر : لت و پار کردن، تکه پاره کردن، جریحه دار کردن، گاز گاز کردن، (متن و غیره) دستکاری کردن، خراب کردن، (دستگاهی که با آن پارچه و ملافه و غیره را اتو می کنند - دستگاهی که با آن آهن ورق یا حلبی یا هر چیز نازک و مسطح را صاف کنند) دستگاه پرس، دستگاه صاف ساز، ماشین اتو، دستگاه هم فشار، پارچه بافی دستگاه پرس

انگلیسی به فارسی

لگد زدن، دستگاه پرس، له کردن، بریدن، پاره کردن، خرد کردن

(پارچه بافی) دستگاه پرس، له کردن، بریدن، پاره کردن، خرد کردن

انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )

حالات: mangles, mangling, mangled
مشتقات: mangler (n.)

• (1) تعریف: to damage severely or mutilate by cutting, crushing, or tearing apart.
• مترادف: mutilate
• مشابه: crush, damage, disfigure, lacerate, rend, shred

- He mangled his hand in the machine.

[ترجمه ترگمان] دست او را در ماشین جا به جا کرد
[ترجمه گوگل] او دستش را در ماشین فرو ریخت

• (2) تعریف: to ruin or deform as though by mangling.
• مترادف: garble, hack, hash
• مشابه: confuse, distort, jumble, muddy, mutilate

- The reporter mangled the facts beyond recognition.

[ترجمه ترگمان] گزارشگر حقایق را بیش از حد به رسمیت شناخت
[ترجمه گوگل] خبرنگار حقایق را فراتر از تصدیق کرد

اسم ( noun )

• : تعریف: a machine that presses cloth between heated rollers, used chiefly in commercial laundries for ironing linens.
• مترادف: presser
• مشابه: calendar, iron, roller

فعل گذرا ( transitive verb )

حالات: mangles, mangling, mangled

• : تعریف: to press (laundry) in a mangle.
• مترادف: press
• مشابه: calender, iron, roll

• mechanical device with large heated rollers which smooth and flatten linens
crush, disfigure, mutilate; ruin, destroy; smooth and flatten with a mangle
if something is mangled, it is crushed and twisted.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] غلتک اتو یا کالندر - ماشین پرس پارچه - ماشین اطوکشی با بخار

مترادف و متضاد

دستگاه پرس (اسم)

press, mangle

خرد کردن (فعل)

abate, diminish, mitigate, grind, squelch, minify, smash, chop, reduce, decrease, lessen, exterminate, eliminate, narrow, hash, fragment, fritter, annihilate, extenuate, shatter, shiver, crash, de-escalate, break to pieces, disintegrate, mash, comminute, mince, mangle, cut down, fragmentize, demolish, hack, fractionalize, pestle, steamroller

بریدن (فعل)

chop, truncate, dock, cut off, cut, intercept, carve, rift, slice, flick, amputate, sliver, cut back, haggle, knife, shred, gash, engrave, whittle, incise, shear, mangle, raze, hack, exsect, hew, lancinate, resect, scarp, sever, skive, stump, sunder

له کردن (فعل)

squelch, weigh, squash, pummel, contuse, quash, maul, squish, mangle, squeeze, rase, scotch

پاره کردن (فعل)

cut, tear, shred, rip, mangle, tear up, rend, lacerate, lancinate

mutilate, deform

Synonyms: batter, break, bruise, butcher, carve, contort, crush, cut, damage, deface, destroy, disfigure, distort, flay, hack, hash, impair, injure, lacerate, maim, mar, maul, rend, ruin, separate, slash, slay, slice, slit, spoil, tear, wound, wreck

Antonyms: cure, heal, help, preserve

جملات نمونه

1. to mangle a text

متنی را دستکاری کردن

2. They don't know what they're talking about and mangle scientific information.

[ترجمه ترگمان]ان ها نمی دانند که درباره چه چیزی حرف می زنند و اطلاعات علمی را از آن بیرون می کشند
[ترجمه گوگل]آنها نمیدانند که در مورد آنها حرف میزنند و اطلاعات علمی را در اختیار دارند

3. I still have the big iron mangle she used to wring out the clothes.

[ترجمه ترگمان]من هنوز دستگاه اتو کش بزرگ را دارم که قبلا لباس ها را می فشرد
[ترجمه گوگل]من هنوز هم سرپناه بزرگ آهن را می خواهم که لباس را از بین می برد

4. People joke about Branston's ability to mangle the English language.

[ترجمه ترگمان]مردم درباره توانایی Branston برای اتو کردن زبان انگلیسی شوخی می کنند
[ترجمه گوگل]مردم از توانایی برنستون برای سرقت زبان انگلیسی سخن می گویند

5. Mrs Mangle would be mortified, Harold horrified . . . and Scott would go spare.

[ترجمه ترگمان]خانم Mangle ناراحت می شه، هارولد وحشت زده و اسکات would
[ترجمه گوگل]هارولد وحشت زده می شود و اسکات بیرون خواهد رفت

6. Grandfather clocks, davenport desks, cots, piano, mangle, even silhouettes in tiny oval frames.

[ترجمه ترگمان]پدربزرگ ساعت های دیواری، میزه ای davenport، پیانو، پیانو، اتوکشی و حتی silhouettes در قاب های کوچک بیضی
[ترجمه گوگل]ساعتهای پدربزرگ، میزهای دوطرفه، صندلی، پیانو، کت و شلوار، حتی شکلات در فریمهای بیضی شکل کوچک

7. Idol of Ferocity changed to include Mangle ( Cat ).

[ترجمه ترگمان]برنامه \"بت\" تغییر کرده است که شامل Mangle (کت)می شود
[ترجمه گوگل]Idol از Ferocity تغییر به شامل Mangle (گربه)

8. Mangle doesn't increase the damage of Maul and Shred anymore.

[ترجمه ترگمان]Mangle دیگر آسیب of و shred را افزایش نمی دهد
[ترجمه گوگل]Mangle بیشتر آسیب های Maul و Shred را افزایش نمی دهد

9. Just How Many Ways Can You Mangle Physics?

[ترجمه ترگمان]تنها چند راه می تواند به فیزیک کمک کند؟
[ترجمه گوگل]چقدر می توان فیزیک را جذب کرد؟

10. LIBSUFFIX : a suffix to mangle the library name with ( defaults to nothing ).

[ترجمه ترگمان]LIBSUFFIX: یک پسوند برای mangle نام کتابخانه با (پیش فرض ها برای هیچ چیز)
[ترجمه گوگل]LIBSUFFIX: یک پسوند برای نامگذاری کتابخانه با (پیش فرض به هیچ چیز) نیست

11. The plane is late; it is going to mangle your schedule for the day.

[ترجمه ترگمان]هواپیما دیر شده است؛ قرار است برنامه شما را برای روز اتو کند
[ترجمه گوگل]هواپیما دیر شده است قصد دارد روزانه برنامه خود را تغییر دهد

12. We got to run the mangle to-night, but Thursday we'll knock off at six.

[ترجمه ترگمان]ما باید شب ماشین اتوکشی را برای شب به کار ببریم، اما پنجشنبه ما ساعت شش بعد از ظهر در می زنیم
[ترجمه گوگل]ما مجبور شدیم تا شب به سرقت برسیم، اما پنج شنبه ما در شش ماه دست کشیدیم

13. To chop roughly mangle by hacking.

[ترجمه ترگمان]برای شکستن تقریبا اتو کردن با هک کردن
[ترجمه گوگل]برای هک کردن تقریبا کتک زدن

14. Our products are mercirizing machine, continuous mangle & dyeing machine, printing machine, loop steamer, stenter and dryer.

[ترجمه ترگمان]محصولات ما ماشین mercirizing، ماشین mangle continuous continuous machine، ماشین چاپ، بخار حلقه، stenter و خشک کن هستند
[ترجمه گوگل]محصولات ما دستگاه mercirizing، مانگا مداوم * ماشین رنگرزی، دستگاه چاپ، steamer حلقه، stenter و خشک کن

Lions attacked him, and we pulled his mangled body out of the cage.

شیران به او حمله کردند و ما جسد ازهم‌دریده‌ی او را از قفس بیرون کشیدیم.

Sharp rocks had mangled the feet of the animals.

سنگ‌های تیز پای حیوانات را مجروح کرده بود.

to mangle a text

متنی را دستکاری کردن

پیشنهاد کاربران

بریدن. خراب کردن موسیقی یا سخنرانی. آسیب دیدن با بریدگی
the car was mangled almost beyond recognition

داغون کردن , لت و پار کردن

# My sweater got mangled in the washing machine
# She tried to mangle the pictures with her heels
# His arm was mangled in the machine

کلمات دیگر: