1. Such legitimation could not be provided by other than a high status firm.
[ترجمه ترگمان]چنین legitimation را نمی توان به غیر از یک شرکت دارای وضعیت بالا ارایه کرد
[ترجمه گوگل]چنین مشروعیتی نمیتواند به غیر از یک شرکت با درجه بالا ارائه شود
2. Legitimation for such delegated enforcement was usually sought through schemes for participation, such as industrial democracy, regional devolution or community action.
[ترجمه ترگمان]درخواست برای چنین نیروی انتظامی معمولا از طریق طرح هایی برای مشارکت، مانند دموکراسی صنعتی، تفویض اختیارات منطقه ای و یا اقدام اجتماعی دنبال می شد
[ترجمه گوگل]مشروعیت چنین اجرای اعمال شده معمولا از طریق طرح هایی برای مشارکت، مانند دموکراسی صنعتی، تحویل منطقه ای یا اقدامات اجتماعی، مورد بررسی قرار می گیرد
3. Therefore, the legitimation of these regulations becomes an arguable issue.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، مشروعیت این مقررات به یک مساله قابل بحث تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]بنابراین، مشروعیت این مقررات موضوع قابل بحث است
4. The latter has indeed served as the legitimation for development under Mao's successors.
[ترجمه ترگمان]در واقع دومی به عنوان مشروعیت برای توسعه تحت جانشینان Mao خدمت کرده است
[ترجمه گوگل]این در واقع به عنوان مشروعیت برای توسعه در پی جانشینان مائو خدمت کرده است
5. His parents'subsequent marriage resulted in his legitimation.
[ترجمه ترگمان]ازدواج متعاقب پدر و مادرش منجر به legitimation وی شد
[ترجمه گوگل]ازدواج پس از والدین او مشروعیت خود را به وجود آورد
6. Legitimation as a process is best described as a 'second-order' objectivation of meaning.
[ترجمه ترگمان]legitimation به عنوان یک فرآیند به عنوان یک مفهوم مرتبه دوم معنا توصیف می شود
[ترجمه گوگل]مشروعیت به عنوان یک فرآیند، بهترین توصیف به عنوان 'معیار دوم' معنا است
7. The legitimation of one-man company is the trend of the development of the global company regime .
[ترجمه ترگمان]مشروعیت یک شرکت یک انسان، روند توسعه رژیم شرکت جهانی است
[ترجمه گوگل]مشروعیت شرکت یک نفره، روند توسعه رژیم جهانی شرکت است
8. Science and technology becomes the new legitimation basis and performs the function of ideology.
[ترجمه ترگمان]علم و فن آوری پایگاه قانونی new و عملکرد ایدئولوژی را انجام می دهد
[ترجمه گوگل]علم و فناوری به پایه قانونی جدید تبدیل می شود و عملکرد ایدئولوژی را اجرا می کند
9. The essence of legitimation of knowledge is the question of foundation of knowledge.
[ترجمه ترگمان]ماهیت مشروع بودن دانش، سوال پایه و اساس دانش است
[ترجمه گوگل]ماهیت مشروع بودن دانش، مسئله پایه گذاری دانش است
10. In a word, the legitimation of contemporary intellectual has headed into a crisis.
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، مشروعیت عقلانی معاصر به بحران تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]به یک کلمه، مشروعیت فکری معاصر به یک بحران رسیده است
11. They are the preservation of order, the promotion of capital accumulation and the manufacture of legitimation.
[ترجمه ترگمان]آن ها حفظ نظم، افزایش انباشت سرمایه و تولید مشروعیت هستند
[ترجمه گوگل]آنها حفظ نظم، ترویج انباشت سرمایه و ساخت مشروعیت هستند
12. It was seen to derive directly from the dual functions of the state, the securing of accumulation and legitimation.
[ترجمه ترگمان]مشاهده شد که این امر مستقیما از کارکرده ای دوگانه کشور، تضمین انباشت و مشروعیت (مشروع)ناشی می شود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که مستقیما از عملکرد دوگانه دولت، تضمین انباشت و مشروعیت حاصل شود
13. Third, the direction of state organizations is structured so that accumulation functions are ranked higher than legitimation functions.
[ترجمه ترگمان]سوم، جهت سازمان های دولتی به گونه ای سازماندهی شده است که توابع تجمع بالاتر از مشروعیت (مشروع)قرار داده شوند
[ترجمه گوگل]سوم، جهت سازمان های دولتی ساختار یافته است به طوری که توابع انباشت بالاتر از توابع مشروع است
14. The leaders of the Majority Socialists regarded the revolutionary legitimation of their authority not as a springboard but as a stigma.
[ترجمه ترگمان]رهبران اکثریت سوسیالیست، مشروعیت انقلابی اقتدار خود را نه به عنوان سکوی پرش بلکه به عنوان یک لکه ننگ در نظر می گرفتند
[ترجمه گوگل]رهبران اکثریت سوسیالیست ها، مشروعیت انقلابی قدرت خود را نه به عنوان یک تفنگ ساحلی، بلکه به عنوان شرم آور دانستند
15. On the level of ideology the Conservative Government has attempted to tackle not only a crisis of legitimation but also of motivation.
[ترجمه ترگمان]در سطح ایدئولوژی، دولت محافظه کار در تلاش است نه تنها با بحران مشروع و مشروع نیز مقابله کند
[ترجمه گوگل]در سطح ایدئولوژی، دولت محافظه کار تلاش کرده است تا نه تنها بحران مشروعیت، بلکه انگیزه را نیز حل کند