1. he took the fight by a knockout
با ضربه ی فنی در مسابقه ی مشت زنی برنده شد.
2. The fight ended in a knockout.
[ترجمه Alireza] نبرد با یک ضربه قاطع پایان یافت
[ترجمه ترگمان]جنگ در یک مرحله حذفی به پایان رسید
[ترجمه گوگل]مبارزه به پایان رسید
3. He delivered a knockout blow to all of his rivals.
[ترجمه ترگمان]او یک ضربه حذفی را به تمام رقبای خود وارد کرد
[ترجمه گوگل]او به همه رقبای خود ضربه ای ناکام گذاشت
4. The tournament is a straight knockout.
[ترجمه ♥] مسابقات قهرمانی به طور مستقیم برگزار می شود
[ترجمه ترگمان]این تورنمنت یک ناک اوت کامل است
[ترجمه گوگل]مسابقات قهرمانی مستقیم است
5. She was a knockout in navy and scarlet.
[ترجمه ترگمان]او در نیروی دریایی و سرخ بسیار عالی بود
[ترجمه گوگل]او ناخودآگاه در دریایی و قرمز بود
6. The match ended in knockout in the fifth round.
[ترجمه ترگمان]مسابقه در دور پنجم به مرحله حذفی ختم شد
[ترجمه گوگل]این مسابقه در دور پنجم به پایان رسید
7. High interest rates have been a knockout blow to the business.
[ترجمه ترگمان]نرخ سود بالا یک ضربه حذفی به این کسب وکار است
[ترجمه گوگل]نرخ بهره بالا یک ضربه نابودی به کسب و کار بوده است
8. Janet is a knockout.
[ترجمه ترگمان]ژانت یک ضربه فنی است
[ترجمه گوگل]Janet یک امتیاز است
9. And then, as if to deliver the knockout blow to his scheme, the phone rang.
[ترجمه ترگمان]و بعد، طوری که انگار می خواست ضربه محکمی به نقشه خود بزند، تلفن زنگ خورد
[ترجمه گوگل]و پس از آن، به نظر می رسد که به ضرب و شتم خاتمه دادن به طرح خود، تلفن زنگ زد
10. She's an absolute knockout.
[ترجمه ترگمان]او واقعا عالی است
[ترجمه گوگل]او یک شکست مطلق است
11. That seven eighty-one was like a knockout punch.
[ترجمه ترگمان]ان هفت و هشتاد و یک مشت مشت بود
[ترجمه گوگل]این هفت هشتاد و یک مثل پانچ نابود شد
12. A fight could end three ways: by knockout, surrender or by intervention of the referee.
[ترجمه ترگمان]یک مبارزه می تواند به سه طریق خاتمه یابد: با ضربه فنی، تسلیم شدن یا با مداخله داور
[ترجمه گوگل]مبارزه می تواند سه راه را به پایان برساند: با نابودی، تسلیم شدن یا مداخله داور
13. She was a knockout in gym shorts.
[ترجمه ترگمان] اون با شورت ورزشی خیلی عالی بود
[ترجمه گوگل]او در کمپ ورزش کوتاه بود
14. Five-a-side knockout football competition - charge an entry fee.
[ترجمه ترگمان]پنج تیم حذفی فوتبال در دو طرف این کشور هزینه ورود به تیم را دریافت می کنند
[ترجمه گوگل]مسابقات فوتبال جام حذفی پنج نفره - اتهام هزینه ورود
15. It was a knockout punch of which Indurain, Hinault or Merckx would have been proud.
[ترجمه ترگمان]این یک مشت knockout بود که Indurain، Hinault یا Merckx به آن افتخار می کردند
[ترجمه گوگل]این پانچ ناخوشایندی بود که Indurain، Hinault یا Merckx افتخار می کرد
16. The air raids were planned to knock out communications on the ground.
[ترجمه ترگمان]حملات هوایی برای از بین بردن ارتباطات بر روی زمین برنامه ریزی شده بود
[ترجمه گوگل]حملات هوائی به منظور از بین بردن ارتباطات بر روی زمین برنامه ریزی شده بود
17. The government decided to knock out gambling.
[ترجمه ترگمان]دولت تصمیم گرفت قماربازی کند
[ترجمه گوگل]دولت تصمیم گرفت که قمار را از بین ببرد
18. When you hit them, you knock out their spindly legs and their big bodies come flying right through your windshield.
[ترجمه ترگمان]وقتی به آن ها برخورد می کنی، پاهای spindly و بدن های بزرگ آن ها از شیشه جلوی اتومبیل به پرواز درمی ایند
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما آنها را ضربه می زنید، پاهای خود را از بین می برید و بدن های بزرگ خود را از طریق شیشه جلو اتومبیل خود پرواز می کنند
19. Even knock out a mouthful of teeth?
[ترجمه ترگمان]حتی با دهان پر از دندون؟
[ترجمه گوگل]حتی یک لقمه دندان را گم می کند؟
20. The boxer scored a knock out.
[ترجمه ترگمان]مشت زن یک ضربه را به ثمر رساند
[ترجمه گوگل]بوکسور ضربه ای از دست داد
21. Sir? What if they fail to knock out the Invid defense shields?
[ترجمه ترگمان]آقا؟ چی میشه اگه اونا موفق نشن برای دفاع از shields دفاعی بدن؟
[ترجمه گوگل]سر؟ چه می شود اگر آنها موفق به ضرب و شتم از سپر دفاع Invid؟
22. This little lady will knock out a tank at 300 yards.
[ترجمه ترگمان]این خانوم کوچولو تا ۳۰۰ یاردی یه تانک از خودش در میاره
[ترجمه گوگل]این بانوی کوچک یک تانک را در 300 متری گم می کند
23. When those gaps happen, knock out some of your to - do list.
[ترجمه ترگمان]زمانی که آن شکاف رخ می دهد، برخی از لیست کاره ای شما را از بین ببرید
[ترجمه گوگل]هنگامی که این شکاف اتفاق می افتد، برخی از فهرست خود را به انجام
24. They discovered how to inactivate, or knock out, single genes in laboratory animals.
[ترجمه ترگمان]آن ها کشف کردند که چطور غیر فعال کردن یا در زدن یک ژن در حیوانات آزمایشگاهی را کشف کنند
[ترجمه گوگل]آنها کشف کردند که چگونه ژنهای تک در حیوانات آزمایشی را غیرفعال یا نابود کنند
25. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
26. They discovered how to inactivate or knock out single genes in libratory animals.
[ترجمه ترگمان]آن ها کشف کردند که چگونه یک ژن تکی را در حیوانات libratory غیر فعال کنند یا تکه تکه کنند
[ترجمه گوگل]آنها کشف کردند که چگونه ژنهای تک در حیوانات حیوانات را غیرفعال یا نابود کنند
27. It was pointed out that, by delaying knock out to let castings slowly cool in moulds, it is possible to eliminate casting stress and to offer the last guarantee for producing hi-quality castings.
[ترجمه ترگمان]به این خاطر نشان داده شد که با به تاخیر انداختن در دادن در قالب های کوچک به آرامی در قالب های مختلف، حذف استرس ریخته گری و عرضه آخرین تضمین برای تولید castings با کیفیت بالا امکان پذیر است
[ترجمه گوگل]با توجه به این امر، با تاخیر افتادن از بین بردن ضربه های ریخته گری به آرامی در قالب ها، می توان استرس ریخته گری را از بین برده و آخرین تضمین تولید ریخته گری با کیفیت بالا ارائه داد
28. I heard him knock out his pipe on the mantelpiece.
[ترجمه ترگمان]صدای او را شنیدم که پیپ خود را روی پیش بخاری می زد
[ترجمه گوگل]من شنیدم او لوله خود را بر روی کمربند بیرون کشید
29. He was defeated with a knock out.
[ترجمه ترگمان]او از ضربه زدن شکست خورده بود
[ترجمه گوگل]او با ضربه زدن شکست خورد
30. Raid on the city, knock out, evil tusks.
[ترجمه ترگمان]حمله حمله به شهر، تق تق دندان های شیطانی
[ترجمه گوگل]حمله به شهر، دست کشیدن، تاسک زشت