کلمه جو
صفحه اصلی

mammon


معنی : ثروت، دولت، ممونا
معانی دیگر : (اغلب با m بزرگ - با تداعی منفی) ثروت، مال، پول، مال پرستی، در کتب عهد جدید ممونا

انگلیسی به فارسی

مامون، ثروت، ممونا، دولت


(در کتب عهد جدید) ممونا، ثروت، دولت


انگلیسی به انگلیسی

• riches, material wealth

اسم ( noun )
(1) تعریف: (cap.) in the New Testament, material wealth personified as a false idol.
مشابه: idol

(2) تعریف: (often cap.) material wealth regarded as an object of adoration.
مشابه: idol

مترادف و متضاد

ثروت (اسم)
wealth, possession, money, worth, treasure, weal, fortune, riches, gold, mammon, moneybag

دولت (اسم)
government, state, mammon

ممونا (اسم)
mammon

جملات نمونه

1. Ye cannot serve God and mammon.
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی به خدا و mammon خدمت کنی
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید خدا و مامان خدمت کنید

2. Motives inspired by mammon were often inextricably blended with things pertaining to Caesar and to God.
[ترجمه ترگمان]انگیزه های الهام از mammon غالبا به طور جدایی ناپذیری با چیزهای مربوط به قیصر و خداوند آمیخته بود
[ترجمه گوگل]انگیزه های الهام گرفته از مامون اغلب به طور غیرمستقیم با چیزهایی که مربوط به سزار و خداوند است ترکیب شده است

3. One cannot serve God and Mammon.
[ترجمه ترگمان]کسی نمی تواند به خدا و Mammon خدمت کند
[ترجمه گوگل]نمیتواند خدا و مامون را خدمت کند

4. It taught only materialism, the gospel of mammon.
[ترجمه ترگمان]این کتاب فقط مادی گرایی، یعنی انجیل of را تعلیم می داد
[ترجمه گوگل]این فقط مادی گرایی، انجیل مامون را تدریس کرد

5. You cannot serve God and mammon.
[ترجمه ترگمان]تو نمیتونی به خدا و mammon خدمت کنی
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید خدا و مامون خدمت کنید

6. I should do well to conciliate this ancient Mammon of Unrighteousness.
[ترجمه ترگمان]من باید این کار را به خوبی حل کنم و بر آن ها مسلط شوم و بر آن ها مسلط شوم
[ترجمه گوگل]من باید این مامون مقدس غیر عادلانه را ترجیح دهم

7. Those who set out to serve both god mammon soon discover that there is no god.
[ترجمه ترگمان]کسانی که برای خدمت به هر دو خدا نیاز دارند، به زودی کشف می کنند که خدایی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]کسانی که برای خدمت به هر دو مادر خدا به زودی کشف کنند که هیچ خدایی وجود دارد

8. It was possible to serve God and Mammon at the same time.
[ترجمه ترگمان]این امکان وجود داشت که در همان زمان به خداوند و Mammon خدمت کند
[ترجمه گوگل]در همان زمان ممکن بود خدا و مامون خدمت کند

9. The worship of Mammon blatantly overrode any questions of justice, fairness or human kindness.
[ترجمه ترگمان]پرستش of آشکارا هر گونه پرسش درباره عدالت، انصاف و مهربانی انسانی را رد می کرد
[ترجمه گوگل]پرستش مامون به طور واضح هر گونه سوالی از عدالت، عدالت و مهربانی انسان را پر رنگ کرده است

10. Ye cannot server god and mammon.
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی به خدا و mammon دسترسی پیدا کنی
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید خدا و مامان را خدمت کنید

11. It is not every day that one meets a business-person who is not obsessed with Mammon.
[ترجمه ترگمان]این یک روز نیست که شخص یک فرد تجاری را ملاقات کند - کسی که به \"Mammon\" علاقمند نیست
[ترجمه گوگل]هر روز یک نفر با یک فرد کسب و کار که مامون را تحریک نمی کند، نیست

12. So Rebecca, during her stay at Queen's Crawley, made as many friends of the mammon of unrighteousness as she could possibly bring under control.
[ترجمه ترگمان]بنابراین ربکا، در مدت اقامت او در خانه ملکه، با وجود اینکه ممکن بود تحت کنترل خود قرار بگیرد، دوستان زیادی به وجود اورده بودند
[ترجمه گوگل]بنابراین ربکا، در طول اقامت او در کرولی ملکه، بسیاری از دوستان از mammon از ناسازگاری را به عنوان او می تواند احتمالا تحت کنترل است

13. Being the owner of those corporations, she is regarded as an emblem of mammon.
[ترجمه ترگمان]او مالک آن شرکت ها، نماد of محسوب می شود
[ترجمه گوگل]به عنوان صاحب این شرکت ها، او به عنوان نشان مامون در نظر گرفته شده است

14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!


کلمات دیگر: