کلمه جو
صفحه اصلی

marmot


معنی : موش خرمای کوهی
معانی دیگر : (جانورشناسی) مارموت (انواع سنجاب های جنس marmota)، موش خرما

انگلیسی به فارسی

(جانورشناسی) موش خرمای کوهی


مرموز، موش خرمای کوهی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: any of several thick-bodied burrowing rodents that have coarse fur and short legs and ears, such as the woodchuck.

• any of a number of stout-bodied burrowing rodents with coarse fur and a short bushy tail

مترادف و متضاد

موش خرمای کوهی (اسم)
marmot

جملات نمونه

1. Because unlike the marmots, the rats had no resistance to the disease that the fleas carried.
[ترجمه ترگمان]چون بر خلاف موش های صحرایی، موش ها هیچ مقاومتی نسبت به بیماری نداشتند که کک را حمل می کردند
[ترجمه گوگل]از آنجایی که بر خلاف مارماهی ها، موش ها مقاومت به بیماری که کک ها انجام می داد، مقاومت نداشتند

2. William didn't know why the fleas left the marmots for the rats.
[ترجمه ترگمان]ویلیام نمی دانست چرا کک موش های صحرایی را برای موش ها جا گذاشته است
[ترجمه گوگل]ویلیام نمی دانست چرا کک ها برای موش صحرایی را ترک کردند

3. Visitors also can see coyotes, chipmunks, raccoons, marmots and vole.
[ترجمه ترگمان]بازدیدکنندگان همچنین می توانند coyotes، chipmunks، raccoons، marmots و vole را ببینند
[ترجمه گوگل]بازدیدکنندگان همچنین می توانند کویوت ها، سنجاب ها، راکون ها، خلوت ها و گلوله ها را ببینند

4. And then something happened to disturb the marmots.
[ترجمه ترگمان]و بعدش یه اتفاقی افتاد که موش ها رو خراب کنه
[ترجمه گوگل]و پس از آن چیزی اتفاق افتاد که خربزه ها را خراب کند

5. Maybe after a few thousand years of marmot for breakfast, dinner and tea they fancied a change.
[ترجمه ترگمان]شاید پس از چند هزار سال موش صحرایی برای صبحانه و صرف چای و صرف چای خیال می کردند که تغییر می کنند
[ترجمه گوگل]شاید بعد از چندین هزار ساله برای صبحانه، شام و چای آنها یک تغییر را تصور کردند

6. In marmots, large ground-dwelling squirrels, for example, adult males are territorial and aggressive.
[ترجمه ترگمان]در marmots، سنجاب ها، به عنوان مثال، مردان بالغ خشن و تهاجمی هستند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، در سنجاب ها، سنجاب های بزرگ زندگی زمین، به عنوان مثال، مردان بالغ سرزمین و تهاجمی هستند

7. The marmot is the famous animal in this area.
[ترجمه ترگمان]موش خرمایی حیوان معروف این منطقه است
[ترجمه گوگل]موش خرما حیوان معروف در این منطقه است

8. Human flea Pulex Irritans grey marmot (Marmota baibacina) strain was experimentally infected with virulent Y. pestis 88 with infection rates of 58% for female and 51% for male fleas.
[ترجمه ترگمان]کک Human خاکستری Pulex خاکستری (Marmota baibacina)به طور تجربی به شدت آلوده به باد شدید Y بود pestis ۸۸ با نرخ ابتلای ۵۸ % زنان برای زنان و ۵۱ درصد برای کک مرد
[ترجمه گوگل]انسولین انسانی Pulex علف کش خاکستری (Marmota baibacina) با آلوده به ویروس Y pestis 88 با میزان آلودگی 58٪ برای زن و 51٪ برای کک نر مورد آزمایش قرار گرفت

9. This idea was first promulgated by Sir Michael Marmot, of University College, London.
[ترجمه ترگمان]این ایده اولین بار توسط سر مایکل marmot از کالج دانشگاه لندن منتشر شد
[ترجمه گوگل]این ایده اولین بار توسط سر مایکل مارموت از دانشگاه کالج لندن اعلام شد

10. A big marmot toy sitting on the bike, looked so funny!
[ترجمه ترگمان]یک اسباب بازی کوچک موش خرمایی که روی دوچرخه اش نشسته بود، خیلی خنده دار به نظر می رسید!
[ترجمه گوگل]یک اسباب بازی بزرگ اسباب بازی روی دوچرخه سواری، بسیار خنده دار به نظر می رسید!

11. Such a cute marmot, no wander I like It'so much, hehe!
[ترجمه ترگمان]این یک موش خرمای زیبا، بدون آن که سرگردان باشد، من این قدر از این خوشم می آید!
[ترجمه گوگل]چنین ریشتری ناز، هیچ سرگردانی را دوست دارم It'so much hehe!

12. To survive as a lone marmot, you have to be tough.
[ترجمه ترگمان]برای زنده ماندن به عنوان یک موش خرمایی تنها باید محکم باشید
[ترجمه گوگل]برای زنده ماندن به عنوان یک ملکه تنها، شما باید دشوار است

13. A marmot (Marmota caligata) of the mountains of northwest North America, having a grayish coat and a shrill, whistling cry.
[ترجمه ترگمان]یک موش خرمایی (Marmota))از کوه های شمال غربی آمریکای شمالی، که کت و شلوار خاکستری مایل به خاکستری داشت و فریاد تیز و سوت زنان به گوش می رسید
[ترجمه گوگل]یک مرموز (Marmota caligata) از کوههای شمال غربی آمریکای شمالی، دارای یک کت خاکستری و سر و صدا، صدای سوت زدن

14. My friend had a leopard skin and I had a coney seal with a mink marmot collar and cuffs.
[ترجمه ترگمان]دوست من پوست پلنگ داشت و من یک تکه گوشت گوسفند با یک قلاده پوست سمور و سر آستین داشتم
[ترجمه گوگل]دوست من یک پوست پلنگ داشت و یک مهر و موم مخملی با یک یقه مروارید دستکش و ناخن داشت

15. In this paper the characteristics of histological structure of marmot skin fronl Gansu province was studied.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، خصوصیات ساختار بافتی پوست موش خرمایی در province Gansu مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]در این مقاله، مشخصات ساختاری بافت شناسی موی سرخ پوستی در استان گانسو مورد بررسی قرار گرفت

پیشنهاد کاربران

موش خرمایی


کلمات دیگر: