1. a highway marker
کیلومتر شمار جاده
2. He placed a marker where the ball had landed.
[ترجمه ترگمان]نقطه ای را که توپ در آن فرود آمده بود قرار داد
[ترجمه گوگل]او یک نشانگر را در جایی که توپ فرود آمد قرار داد
3. He put a marker in his book and followed her out.
[ترجمه ترگمان]یه ماژیک تو کتابش گذاشته و تا بیرون تعقیبش کرده
[ترجمه گوگل]او یک نشانگر را در کتاب خود گذاشت و به دنبال او رفت
4. Price is not always an accurate marker of quality.
[ترجمه ترگمان]قیمت همیشه نشانه درستی از کیفیت نیست
[ترجمه گوگل]قیمت همیشه نشانگر دقیق کیفیت نیست
5. Step off twenty feet and then place a marker in the ground.
[ترجمه ترگمان]بیست قدم بردارید و سپس یک نشانگر را در زمین قرار دهید
[ترجمه گوگل]گام بیست و پانزده و سپس یک نشانگر در زمین قرار دهید
6. Draw your child's outline with a heavy black marker.
[ترجمه ترگمان]طرح کلی کودک خود را با یک نشانگر سیاه سنگین رسم کنید
[ترجمه گوگل]طرح کلی کودک خود را با نشانگر سنگین سیاه نشان دهید
7. The post served as a bound - ary marker.
[ترجمه ترگمان]این پست بعنوان یک نشانگر وابسته مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]این پست بعنوان یک نشانگر محدود شده بود
8. She reached the 500-metre marker in record time.
[ترجمه ترگمان]او در زمان رکورد به رکورد ۵۰۰ متر رسید
[ترجمه گوگل]او در زمان رکورد 500 متری نشان داد
9. Vitamin C is a good marker for the presence of other vitamins and nutrients in frozen food.
[ترجمه ترگمان]ویتامین C یک نشانه خوب برای حضور ویتامین های دیگر و مواد غذایی در غذاهای منجمد است
[ترجمه گوگل]ویتامین C یک نشانگر خوب برای حضور ویتامین ها و مواد مغذی دیگر در غذاهای یخ زده است
10. Step out ten feet and then put a marker in the ground.
[ترجمه ترگمان] از ده قدم برو کنار و یه ماژیک روی زمین بذار
[ترجمه گوگل]گام ده پا و سپس قرار دادن نشانگر در زمین
11. There is a marble marker on the ground at the spot where Robert Ollinger fell.
[ترجمه ترگمان]یک نشانه مرمری روی زمین در نقطه ای است که رابرت Ollinger سقوط کرده است
[ترجمه گوگل]مارک مارکر بر روی زمین در نقطه ای است که در آن Robert Ollinger سقوط کرد
12. Gary Lund raced in for the rebound but Marker turned the ball round the post.
[ترجمه ترگمان]گری لوند به دنبال توپ دوید اما Marker توپ را به سمت تیر چرخاند
[ترجمه گوگل]گری لاند در بازی با تساوی به سر می برد اما مارکر توپ را در اطراف پست زد
13. The most consistent paratone-final marker is the long pause, normally exceeding one second.
[ترجمه ترگمان]آخرین نشانگر paratone - نهایی یک مکث طولانی است که معمولا بیش از یک ثانیه طول می کشد
[ترجمه گوگل]سازگارترین پارامتر نشانگر نهایی مکث طولانی است که معمولا بیش از یک ثانیه طول می کشد
14. They discover that the marker commemorating the shoot-out was destroyed by an earthquake in 198
[ترجمه ترگمان]آن ها کشف کردند که علامت یادبود فیلم برداری در سال ۱۹۸ به دست یک زلزله ویران شد
[ترجمه گوگل]آنها کشف کردند که مارکر به خاطر زد و خورد در سال 1983 توسط یک زلزله تخریب شد
15. He wrote them with a marker on the back on his hand as the plane taxied to a stop.
[ترجمه ترگمان]وقتی هواپیما ایستاد آن ها را با ماژیک روی پشتش نوشت
[ترجمه گوگل]او را به عنوان یک نشانگر روی پشت در دست خود نوشت، به طوری که هواپیما به توقف متوقف شد