کلمه جو
صفحه اصلی

largess


معنی : انعام، بخشش، سخاوت، وسعت نظر، دهش، گشاده دستی، ازادگی، بخشیدگی
معانی دیگر : مساعدت

انگلیسی به فارسی

بخشش، دهش، انعام، سخاوت، آزادگی، مساعدت، وسعت نظر، گشاده دستی، بخشیدگی


ثروتمندترین، گشاده دستی، بخشش، سخاوت، ازادگی، دهش، انعام، وسعت نظر، بخشیدگی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: liberality in giving, esp. money, and often with an implication of the giver's superiority.
مترادف: bounty, generosity, liberality, munificence
متضاد: stinginess
مشابه: altruism, beneficence, charity, heart, magnanimity, philanthropy, unselfishness

- The artist appreciated his wealthy patron's largess, but he feared he was losing his independence.
[ترجمه ترگمان] هنرمند largess patron را می ستود اما می ترسید که استقلال خود را از دست بدهد
[ترجمه گوگل] هنرمند قدردانی بهتری از ثروتمندان ثروتمند خود داشت، اما او از اینکه استقلال خود را از دست می دهد، ترسید

(2) تعریف: a generous gift or donation.
مترادف: bounty, liberality
مشابه: alms, beneficence, bestowal, contribution, donation, generosity, gift, offering, philanthropy, present

• generous giving of gifts; grant, endowment, contribution, donation, gift (also largesse)

مترادف و متضاد

انعام (اسم)
bounty, gratuity, tip, award, prize, bonus, reward, premium, baksheesh, largess, service charge, pourboire

بخشش (اسم)
release, present, profusion, forgiveness, remission, remittal, bounty, tip, grant, grace, boon, pardon, gift, generosity, mercy, baksheesh, bakshish, benefaction, beneficence, bestowal, munificence, largess, pity

سخاوت (اسم)
bounty, generosity, liberality, munificence, largess

وسعت نظر (اسم)
largess, breadth, liberalism

دهش (اسم)
give, liberality, munificence, largess, donation

گشاده دستی (اسم)
generosity, largess

ازادگی (اسم)
toleration, liberality, largess, liberalism

بخشیدگی (اسم)
largess

generosity


Synonyms: aid, alms, altruistic, benefaction, benevolent, charitable, charity, donation, endowment, generous, gift, giving, philanthropy, thoughtful


جملات نمونه

1. this school owes its existence to his largess
این مدرسه موجودیت خود را مرهون سخاوت ایشان است.

2. The bounteous largess given thee to give?
[ترجمه ترگمان]The به تو داده که تسلیم شی؟
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی بزرگ به شما داده می شود؟

3. To the people he gave largess on his own account2and also paid the moneys that his father had promised.
[ترجمه ترگمان]به مردمی که به largess پول داده بود پول را نیز پرداخت و پول را نیز پرداخت کرد
[ترجمه گوگل]به مردم او در حساب خود خود بزرگتر شد و همچنین پولهایی را که پدرش وعده داده بود پرداخت کرد

4. And from such largess, dispensed from his future, Martin turned and took his one good suit of clothes to the pawnshop.
[ترجمه ترگمان]مارتین در حالی که از آینده خود صرف نظر می کرد برگشت و یک دست لباس خوب را به موسسه رهنی برد
[ترجمه گوگل]و از چنین گستاخی هایی که از آینده او دور شده بود، مارتین تبدیل شد و یک کت و شلوار خوب از لباس های خود را به لباسی برد

5. Its largess is a reflection of the U. S. dollar being the world's reserve currency.
[ترجمه ترگمان]largess آن انعکاسی از U است اس دلار پول ذخیره جهان است
[ترجمه گوگل]افتخار آن انعکاس دلار U S است که ارز ذخیره جهان است

6. Mr. King liked the lordliness of giving largess.
[ترجمه ترگمان]آقای کینگ از the به largess خوشش می آمد
[ترجمه گوگل]آقای پادشاه دوست داشتنی بودن را از دادن به بزرگ

7. Corruption or fraud that allowed local officials and the well-connected to pocket large sums of public largess won't be exposed.
[ترجمه ترگمان]فساد و تقلب که به مقامات محلی اجازه می داد به مبالغ هنگفتی پول در جیب مردم ارتباط داشته باشند در معرض خطر قرار نخواهند گرفت
[ترجمه گوگل]فساد و یا تقلب که به مقامات محلی اجازه داده می شود و به جیب بزرگی مبالغ هنگفتی از مردم نرسیده است

8. Once-rebellious artists, like the director Zhang Yimou, have been showered with largess after agreeing to work within the system they once disdained.
[ترجمه ترگمان]هنرمندان یاغی، مانند ژانگ Yimou، پس از موافقت با کار در سیستمی که زمانی آن ها را تحقیر می کردند، بر سر کار حاضر شدند
[ترجمه گوگل]هنرمندان شورشگر مانند ژانگ ییمو، پس از موافقت به کار در سیستم که بعدها از آنها سرزنش می کردند، به شدت سست شدند

9. But he said there was unlikely to be much strategy for use of the sports stadiums beyond putting on a good show and demonstrating wealth and largess to the outside world.
[ترجمه ترگمان]اما او گفت که بعید است که استراتژی زیادی برای استفاده از استادیوم ورزشی فراتر از قرار دادن یک نمایش خوب و نشان دادن ثروت و largess به دنیای بیرون وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]اما او گفت که بعید است که استراتژی بسیار زیادی برای استفاده از استادیوم های ورزشی فراتر از قرار دادن یک نمایش خوب و نشان دادن ثروت و ثروت به جهان بیگانه است

10. The local universities, University of Waterloo and Wilfrid Laurier University have also benefitted from the largess of RIM's top executives.
[ترجمه ترگمان]دانشگاه های محلی، دانشگاه واترلو و دانشگاه Laurier Laurier نیز از the مدیران ارشد RIM نیز بهره مند شده اند
[ترجمه گوگل]دانشگاه های محلی، دانشگاه واترلو و دانشگاه ویلفرد لوریر همچنین از بزرگترین مدیران ارشد RIM بهره مند شده اند

11. We citizens would, I'm sure, have been forced to purchase insurance from the very same insurance companies that spread out a largess of nearly $170m lobbying dollars to Congress in 200
[ترجمه ترگمان]من مطمئنم که شهروندان مجبور به خرید بیمه از شرکت های بیمه بسیار مشابهی شده اند که در حدود ۱۷۰ میلیون دلار برای کنگره در ۲۰۰ میلیون دلار لابی می کنند
[ترجمه گوگل]من شهروندانم، مطمئن هستم، مجبور شده ایم بیمه را از شرکت های بیمه ای همانند که تقریبا 170 میلیون دلار به کنگره در 200

12. Some multi-strategy hedge funds and fund-of-hedge funds are stressing the importance of their strong compliance departments and largess to show that they're above board.
[ترجمه ترگمان]برخی از صندوق های تامینی چند استراتژی و صندوق های سرمایه گذاری بر اهمیت دپارتمان های compliance و largess تاکید دارند تا نشان دهند که آن ها بالاتر از هییت مدیره هستند
[ترجمه گوگل]برخی از وجوه صندوق های تضمین چندجانبه و صندوق های صندوق های سرمایه گذاری بر اهمیت بخش های تطبیق قوی خود تاکید می کنند و نشان می دهند که آنها بالاتر از هیئت مدیره هستند

13. EXAMPLE: The company's owner was famous for his exceptional largess because he always gave expensive gifts and scholarships to the children of his long-time employees.
[ترجمه ترگمان]مثال: صاحب شرکت به خاطر largess استثنایی او معروف بود، زیرا او همیشه هدایای گران و بورسیه به فرزندان کارمندان بلندمدت خود می داد
[ترجمه گوگل]مثال: صاحب این شرکت با افتخار استثنایی مشهور بود زیرا او همیشه هدایای گران و بورس تحصیلی را به فرزندان کارکنان بلند مدتش داد

14. There is also no reason to expect that consumers will become less dependent on government largess.
[ترجمه ترگمان]همچنین دلیلی وجود ندارد که انتظار داشته باشیم مصرف کنندگان وابستگی کمتری به largess دولت داشته باشند
[ترجمه گوگل]همچنین هیچ دلیلی وجود ندارد که انتظار داشته باشیم مصرف کنندگان کمتر وابسته به بزرگترین دولت باشند

15. Mr. Hayashi spoke with fondness about the easygoing lifestyle afforded a largely by the largess of Tokyo Electric.
[ترجمه ترگمان]آقای Hayashi با علاقه به سبک زندگی آسان گیری که تا حد زیادی تحت تاثیر نیروی برق توکیو قرار داشت صحبت کرد
[ترجمه گوگل]آقای هیواشی با تمسخر در مورد شیوه زندگی سالم، به طور عمده توسط توکیو الکتریک ارائه شده است


کلمات دیگر: