کلمه جو
صفحه اصلی

maquette


معنی : ماکت، شکل کوچک چیزی
معانی دیگر : ریزمونه، نمونک

انگلیسی به فارسی

نمونک، ماکت، شکل کوچک چیزی


ماته، ماکت، شکل کوچک چیزی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a small model of a planned building, sculpture, or the like.

- Potential investors were impressed with the architect's maquette of the opera house.
[ترجمه ترگمان] سرمایه گذاران بالقوه از the معمار خانه اپرا تحت تاثیر قرار گرفتند
[ترجمه گوگل] سرمایه گذاران بالقوه تحت تأثیر معمار خانه اپرا قرار گرفته اند

• preliminary model or sketch (of a building or other or piece of architecture, of a sculpture etc.)

مترادف و متضاد

ماکت (اسم)
maquette

شکل کوچک چیزی (اسم)
maquette

جملات نمونه

1. Preparatory work of maquettes, photographs and drawings form the basis of this exhibition.
[ترجمه ترگمان]کار مقدماتی of، عکس ها و drawings اساس این نمایشگاه را شکل می دهند
[ترجمه گوگل]کار آماده سازی ماتیک ها، عکس ها و نقاشی ها بر اساس این نمایشگاه است

2. That maquette was pushed away, like a plate of cold eggs.
[ترجمه ترگمان]طوری که انگار یک بشقاب تخم مرغ سرد از آن دور شده بود
[ترجمه گوگل]این مکعب، مانند یک صفحه از تخم مرغ های سرد، از بین رفته بود

3. In another maquette, the Shoggoth had sprouted two heads, each extending from brontosaurus-like necks.
[ترجمه ترگمان]در maquette دیگر، Shoggoth دو سر درآورده بودند که هر کدام از گردن brontosaurus کشیده شده بودند
[ترجمه گوگل]در یک مکعب دیگر، Shoggoth دو سر، هر کدام از گردن های برونتواسوروس مانند، از بین رفته بود

4. One of the architects reached for the maquette with the spiral staircase.
[ترجمه ترگمان]یکی از the با پلکان مارپیچی به شکل کوچکی در امده بود
[ترجمه گوگل]یکی از معماران برای پله با پله مارپیچ رسیده است

5. The maquette gives an idea of the layout of the apartments and the amount of light that occupants will enjoy.
[ترجمه ترگمان]The ایده طرح چیدمان آپارتمان ها و میزان نوری که ساکنان از آن لذت می برند را می دهد
[ترجمه گوگل]Maquette ایده طرح اتاق آپارتمان و میزان نور را که ساکنان از آن لذت خواهند برد

6. I hope to get maquette visitation rights.
[ترجمه ترگمان] امیدوارم از حق visitation چیزی پیدا کنم
[ترجمه گوگل]من امیدوارم حقوق مکتوت رو ببینید

7. One maquette was a disorienting twist on classic Lovecraftian form.
[ترجمه ترگمان]یک چیزی که شکل disorienting را به صورت Lovecraftian شکل و شکل Lovecraftian شکل می داد
[ترجمه گوگل]یک مکعب یک پیچ و تاب ناکارآمد در شکل کلاسیک Lovecraftian بود

8. Del Toro climbed in and headed toward the freeway; a seat-belted maquette of Mr. Wink rode shotgun.
[ترجمه ترگمان]دل Toro سوار شد و به طرف بزرگراه رفت
[ترجمه گوگل]دل تورو صعود کرد و به سوی بزرگراه رفت یک قایق بادبانی ساقدوش آقای تفنگ تفنگ ساقط می شود

پیشنهاد کاربران

نمونه نمایشی ، نمونه کوچک نمایشی

maquette ( عمومی )
واژه مصوب: نمونَک
تعریف: نمونۀ کوچک دستگاه و تأسیسات و ساختمان برای بررسی و ارزیابی یا نمایش


کلمات دیگر: