1. a necktie with colorful diagonals
کرواتی با خط های اریب و رنگی
2. a fancy necktie
کراوات شیک و پیک
3. to tie one's necktie
کراوات خود را گره زدن (یا بستن)
4. He bought a fancy necktie.
[ترجمه ترگمان] اون کراوات قشنگی خریده
[ترجمه گوگل]او یک گردنبند فانتزی خریداری کرد
5. Can you feature wearing a necktie here?
[ترجمه ترگمان]میتونی یه کراوات اینجا بپوشی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما می توانید با پوشاندن کراوات در اینجا کار کنید؟
6. His black necktie was steadied by a gold pin the shape of a crucifix.
[ترجمه ترگمان]کراوات سیاهش با یک سنجاق طلایی شکل صلیب را گرفته بود
[ترجمه گوگل]گردنبند سیاه و سفید خود را با یک پین طلا به شکل یک مصلوب شد
7. I smoothed out my necktie and tightened my loosened suspenders and patted down my red hair.
[ترجمه ترگمان]کراواتش را صاف کردم و بند شلوار جدیدم را محکم کردم
[ترجمه گوگل]من کت و شلوارم را به هم ریختم و دستانش را پایین کشیدم و موهای قرمزم را لرزیدم
8. He pulled down his necktie and unbuttoned his shirt.
[ترجمه ترگمان]کراواتش را پایین آورد و دکمه های پیراهنش را باز کرد
[ترجمه گوگل]او کراوات خود را کشیده و پیراهن خود را باز کرد
9. You had better wear a necktie with this suit.
[ترجمه ترگمان]بهتر است یک کراوات با این کت بپوشی
[ترجمه گوگل]شما بهتر است با این کت و شلوار کت و شلوار پوشیدن
10. That's a snazzy necktie you have.
[ترجمه ترگمان]این یه کراوات snazzy که تو داری
[ترجمه گوگل]این یک گردن کلفت است که شما دارید
11. Henry wouldn't be caught dead in the necktie he got for Christmas.
[ترجمه ترگمان]هنری در حالی که به خاطر کریسمس به او هدیه داده بود، نمرده بود
[ترجمه گوگل]هنری در جلیقه ای که او برای کریسمس دریافت کرد مرده است
12. You've got some egg on your necktie.
[ترجمه ترگمان]تو یه تخم طلایی رو گردنت داری
[ترجمه گوگل]شما تخم مرغ خود را بر روی گردن خود قرار داده اید
13. A necktie tied in a slipknot with long ends left hanging one in front of the other.
[ترجمه ترگمان]کراوات به گره گره خورده بود و انتهای آن یکی جلوی پای دیگر آویزان بود
[ترجمه گوگل]یک کراوات در یک slipknot گره خورده است که با انتهای بلند می چرخد و یکی را در مقابل طرف دیگر قرار می دهد
14. Then would you mind letting go of my necktie?
[ترجمه ترگمان]پس میشه بی خیال کراوات من بشی؟
[ترجمه گوگل]پس تو ذهنم را از دست دادی؟
15. Nick walked in the boardroom sporting an obnoxious necktie.
[ترجمه ترگمان]نیک در اتاق هیات مدیره با یک کراوات نفرت انگیز قدم می زد
[ترجمه گوگل]نیک در جلسه هیئت مدیره ورزش کرد و یک کراوات ناراحت کننده داشت