کلمه جو
صفحه اصلی

laudatory


معنی : مربوط به تحسین وتمجید
معانی دیگر : ستایش آمیز، ستایشگرانه، تمجیدآمیز، پر حمد و ثنا، تحسین آمیز

انگلیسی به فارسی

مربوط به تحسین وتمجید


افتخار، مربوط به تحسین وتمجید


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: laudatorily (adv.)
• : تعریف: expressing praise.
مترادف: commendatory, praising
متضاد: carping, disparaging
مشابه: approving, complimentary

- So far the reviews have all been laudatory.
[ترجمه ترگمان] تا این جا نظرات همه را مدح و ثنا می گفت
[ترجمه گوگل] تا کنون بررسی ها همه مورد لطف و عنایت بوده اند

• praising, expressing praise, commending
if a piece of writing or speech is laudatory, it expresses praise or admiration for someone; a formal word.

مترادف و متضاد

مربوط به تحسین و تمجید (صفت)
laudating, laudatory

complimentary


Synonyms: acclamatory, adulatory, approbative, approbatory, approving, commendatory, encomiastic, eulogistic, flattering, laudative, panegyrical, praiseful


Antonyms: blaming, castigating, critical


جملات نمونه

1. laudatory comments
توضیحات ستایش آمیز

2. The New York Times has this very laudatory article about your retirement.
[ترجمه ترگمان]نیویورک تایمز این مقاله را در مورد دوران بازنشستگی شما مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه گوگل]نیویورک تایمز این مقاله بسیار افتخارآمیز درباره بازنشستگی شماست

3. Beth spoke of Dr. Hammer in laudatory terms.
[ترجمه ترگمان]بت با تعریف و تمجید از دکتر Hammer صحبت می کرد
[ترجمه گوگل]بث دربارۀ دکتر هامر سخن گفت

4. Laudatory backside is containing a Shenzhen is mythological.
[ترجمه ترگمان]پشت laudatory حاوی یک Shenzhen افسانه ای است
[ترجمه گوگل]پشتیبانی قانونی حاوی شنژن اسطوره ای است

5. Now, when Carrie heard Drouet's laudatory opinion of her dramatic ability, her body tingled with satisfaction.
[ترجمه ترگمان]حالا، وقتی که کری صحبت را درباره توانایی دراماتیک او شنید، بدنش از رضایت تکان می خورد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، زمانی که Carry از نظر افتخار Drouet از توانایی دراماتیکش خواند، بدن او با رضایت خیره شد

6. Chicken legs, chicken claws, laudatory title, rich in colloid, with tenacity.
[ترجمه ترگمان]پاهای مرغ، چنگال مرغ، laudatory، title، ثروتمند در colloid، با سرسختی
[ترجمه گوگل]پاها مرغ، پنجه مرغ، عنوان قهوه ای، غنی از کلوئید، با استحکام

7. Her teaching evaluations are among the most laudatory in this department.
[ترجمه ترگمان]ارزیابی های آموزشی او از جمله the ثنا در این بخش است
[ترجمه گوگل]ارزیابی تدریس او یکی از شایسته ترین ها در این بخش است

8. A laudatory speech or written tribute, especially one praising someone who has died.
[ترجمه ترگمان]یک ثنا یا ستایش نوشته شده، به خصوص یکی از تحسین کسی که مرده است
[ترجمه گوگل]یک سخنرانی افتخارآمیز یا ادای احترام، بهویژه یکی از افرادی که درگذشته است، ستایش میکند

9. Every health minister gets put into his mouth in his early months an ambitious and laudatory summons to voluntary effort.
[ترجمه ترگمان]هر وزیر بهداشت در ماهه ای اولیه خود یک سر بلند پروازانه و laudatory را به تلاش داوطلبانه می خواند
[ترجمه گوگل]هر وزیر بهداشت در روزهای نخستین خود به دهانش می گوید که احضار بلندپروازی و احترام به تلاش داوطلبانه است

10. Browsing around the UCOSP blog, I was reminded of why student projects, while laudatory, frequently fail to deliver anything useful.
[ترجمه ترگمان]مرور کردن با مکان نما در وبلاگ UCOSP، به یاد این موضوع افتادم که چرا پروژه های دانشجویی، در حالی که laudatory مرتبا از ارائه هر چیز مفید اجتناب می کند
[ترجمه گوگل]مرور در اطراف وبلاگ UCOSP، من به یاد داشته باشید که چرا پروژه های دانشجویی، در حالی که افتخار، اغلب موفق به ارائه هر چیزی مفید است

11. I don't know why, but O. B a way of disparaging me even while laudatory phrases.
[ترجمه ترگمان]نمی دانم چرا، اما او ب - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]من نمی فهمم چرا، اما O B یک راه برای منحرف کردن من حتی در حالی که عبارات خوش شانس

12. The musical box also has the mind convalesces the laudatory name!
[ترجمه ترگمان]این جعبه موسیقی هم ذهن را به اسم ثنا یا تعریف می کند!
[ترجمه گوگل]جعبه موسیقی نیز ذهن را بهبود می بخشد، نام قاتل!

13. There was a nice write-up in the paper, even a laudatory editorial.
[ترجمه ترگمان]یک مقاله عالی در روزنامه نوشته شده بود، حتی سر تاماس هم سر تی تر روزنامه ها بود
[ترجمه گوگل]یک مقاله خوب در این مقاله وجود دارد، حتی یک مقاله سرمقاله

14. Attend company events and introduce yourself to upper-level execs - and CC them on those laudatory emails you're forwarding.
[ترجمه ترگمان]در رویداده ای شرکت خود شرکت کنید و خود را به مدیران رده بالای مدیران معرفی کنید - و آن ها را در مورد ایمیل های ارسالی تان به آن ها ارجاع دهید
[ترجمه گوگل]شرکت در مراسم شرکت و معرفی خود را به اجرایی سطح بالا - و CC آنها را در آن دسته از ایمیل های افتخار که شما حمل و نقل

laudatory comments

توضیحات ستایش‌آمیز



کلمات دیگر: