کلمه جو
صفحه اصلی

legato


معنی : پیوسته
معانی دیگر : (دستور نواختن موسیقی) آرام و یکنواخت (بنوازید)، ارام ومتناسب با الحان پی در پی

انگلیسی به فارسی

(موسیقی) پیوسته، ارام ومتناسب با الحان پی در پی


انگلیسی به انگلیسی

صفت و ( adjective, adverb )
• : تعریف: in a smooth, even, and connected style, with no noticeable breaks between the notes (used as a musical direction).

• connected, smooth (music)

مترادف و متضاد

پیوسته (صفت)
contiguous, vicinal, eternal, incessant, continuous, attached, allied, united, joined, connected, proximate, continual, uninterrupted, ceaseless, syndetic, coalescent, legato, married

جملات نمونه

1. As mentioned in the introduction, the LEGATO. INI that you see here is one I made earlier from sticky-backed plastic.
[ترجمه ترگمان]همان طور که در مقدمه ذکر شد، LEGATO INI ها که شما اینجا می بینید یکی است که قبلا از پلاستیک مورد حمایت چسبنده درست کرده ام
[ترجمه گوگل]همانطور که در مقدمه آمده است، LEGATO INI که در اینجا مشاهده می کنید، یکی از پیش ساخته های پلاستیکی چسبناک است

2. The sound waves come legato, not staccato.
[ترجمه ترگمان]امواج صوتی به صدا در می آیند، نه با staccato
[ترجمه گوگل]امواج صوتی لاتو می آیند، نه staccato

3. Move back to the Program Manager, highlight the Legato icon with a single mouse click, and press the Delete key.
[ترجمه ترگمان]به مدیر برنامه برگردید، آیکون Legato را با یک کلیک ماوس پر کنید و کلید حذف را فشار دهید
[ترجمه گوگل]بازگشت به مدیر برنامه، نماد Legato را با یک کلیک تنها کلیک کنید و کلید Delete را فشار دهید

4. Even though I want to play completely legato, in my mind there's still a preparation.
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه من می خواهم کاملا گیج بازی کنم، در ذهنم هنوز یک آمادگی هست
[ترجمه گوگل]اگرچه من می خواهم به طور کامل لاتو بازی کنم، در ذهنم هنوز آمادگی دارد

5. And more legato, to make this moment last.
[ترجمه ترگمان]و مهم تر از همه این بود که این لحظه دوام بیاورد
[ترجمه گوگل]و بیشتر legato، برای این لحظه آخرین

6. To develop a more singing legato, Chopin made use of new rhythms which required a more flexible and freer use of the fingers.
[ترجمه ترگمان]به منظور توسعه a more، شوپن از ریتم های جدید استفاده کرد که نیاز به استفاده انعطاف پذیرتر و آزادتر از انگشتان داشت
[ترجمه گوگل]شوپین برای ایجاد یک لاتو آواز بیشتر، از ریتم های جدید استفاده کرد که نیاز به استفاده انعطاف پذیر تر و راحت تر از انگشتان دست داشت

7. Legato. 'And as your thinking improves, your immune system improves, your digestion is better, you don't compensate by overeating or drinking, and your anxiety levels go down.
[ترجمه ترگمان]Legato و همانطور که فکر شما بهبود می یابد، سیستم ایمنی شما بهبود می یابد، هضم شما بهتر است، شما با پرخوری و نوشیدن جبران نمی کنید، و میزان اضطراب شما کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]Legato 'و به عنوان تفکر خود را بهبود می بخشد، سیستم ایمنی خود را بهبود می بخشد، هضم شما بهتر است، شما را از طریق overeating یا نوشیدن جبران نمی کند، و سطح اضطراب خود را کاهش می دهد

8. In particular, this is true for a good legato – it is really difficult to accomplish, especially when the player has to alternate between blowing and drawing breath and use the slide button.
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، این برای یک legato خوب درست است - انجام آن واقعا دشوار است، به خصوص زمانی که بازیکن باید بین دمیدن نفس کشیدن و کشیدن نفس و استفاده از دکمه سرسره بازی کند
[ترجمه گوگل]به طور خاص، این برای یک لیتوانی خوب درست است - انجام آن بسیار دشوار است، به خصوص وقتی که بازیکن باید بین نفس کشیدن و کشیدن و استفاده از دکمه اسلاید استفاده کند

9. Legato and staccato are important musical terms, mainly because it is very difficult to produce them well on the harmonica.
[ترجمه ترگمان]Legato و staccato از نظر موسیقی مهم هستند، عمدتا به این دلیل که بسیار دشوار است که آن ها را به خوبی در the تولید کنیم
[ترجمه گوگل]Legato و staccato از لحاظ موسیقی مهم هستند، عمدتا به این دلیل که بسیار خوب است که آنها را به خوبی بر روی هماهنگی تولید کنند

10. Legato and staccato on the harmonica.
[ترجمه ترگمان] Legato و staccato با ساز دهنی
[ترجمه گوگل]Legato و staccato در هماهنگی

11. Play this legato, please.
[ترجمه ترگمان] این legato رو بزن، لطفا
[ترجمه گوگل]لطفا این لواتو را بازی کنید

12. A legato passage or movement.
[ترجمه ترگمان]یک راه عبور یا حرکت
[ترجمه گوگل]گذرگاه یا حرکت لگاتو

13. In accord with its graphic image, the desired detachment stands half-way between a mild staccato and a legato.
[ترجمه ترگمان]مطابق با تصویر گرافیکی آن، فاصله مورد نظر نیمه راه بین یک staccato ملایم و یک legato است
[ترجمه گوگل]با توجه به تصویر گرافیکی آن، جداسازی مورد نظر نیمه راه را بین استاکاتو خفیف و لگاتو برقرار می کند

14. Still, Lawrence delivers the entire program with great reserves of power and an extraordinary sense of legato.
[ترجمه ترگمان]با این حال، لاورنس تمام برنامه خود را با ذخایر عظیم قدرت و حس فوق العاده ای از legato تحویل می دهد
[ترجمه گوگل]با این حال، لارنس کل برنامه را با ذخایر بزرگ قدرت و حس فوق العاده ای از لاتو ارائه می دهد

پیشنهاد کاربران

legato ( it. ) ( موسیقی )
واژه مصوب: اجرای متصل
تعریف: شیوه ای در اجرای دو یا چند نغمۀ متوالی که در آن نغمات به صورت پیوسته و بدون انقطاع شنیده می شوند|||متـ . متصل 2


کلمات دیگر: