1. He's really an artist manque.
[ترجمه ترگمان]او واقعا یک راهب هنرمند است
[ترجمه گوگل]او واقعا هنرمندانه است
2. A twenty-year-old dancer manque did isometrics on his towel, pretending to be oblivious to the stares he attracted.
[ترجمه ترگمان]یک رقاص بیست ساله، در حالی که خود را به the دوخته بود، خود را به نگاه های خیره او بی اعتنا نشان می داد
[ترجمه گوگل]بنیانگذار رقصنده بیست ساله ایزومتری را بر روی حوله اش گذاشت و وانمود کرد که تماشاگران را جذب می کند
3. The merit of " manque " theory lies in its generalization of rosin features of the new novel group and enrichment of fictional creation theory, hence certain aesthetic values.
[ترجمه ترگمان]نظریه \"مانک\" در تعمیم ویژگی های rosin گروه جدید جدید و غنی سازی تیوری خلق خیالی، و در نتیجه ارزش های زیبایی شناسی خاصی قرار دارد
[ترجمه گوگل]شایستگی نظریه 'مانک' در تعمیم آن به ویژگی های گل سرخ از گروه رمان جدید و غنی سازی تئوری خلقت داستانی است، از این رو ارزش های زیبایی شناختی خاصی دارد
4. But "manque" theory cannot negate the artistic integrity law which Robbe-Grillet's creation also follows.
[ترجمه ترگمان]اما \"manque\" نمی تواند قانون تمامیت هنری که ایجاد می کند را نفی کند
[ترجمه گوگل]اما نظریه «مانک» نمیتواند از قانون صداقت هنری که ایجاد راب گریله نیز پیروی میکند، نادیده بگیرد
5. Our doctor paints beautiful pictures; I think he's really an artist manque.
[ترجمه ترگمان]پزشک ما نقاشی قشنگی دارد، فکر می کنم او واقعا یک راهب نقاش است
[ترجمه گوگل]دکتر ما تصاویر زیبا را رنگ می کند؛ من فکر می کنم او واقعا یک هنرمند هنری است