کلمه جو
صفحه اصلی

lank


معنی : نحیف
معانی دیگر : دراز و لاغر، استخوانی و بلند، بلند و باریک، لندوک، درازناک، لق لقو، (گیسو) صاف و شل (بی فر و بی حالت)، (چمن و غیره) کم پشت، تنک، لاغر، خمیده، خمار

انگلیسی به فارسی

لاغر، نحیف، خمیده، خمار


آواز خواندن، نحیف


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: lanker, lankest
مشتقات: lankly (adv.), lankness (n.)
(1) تعریف: of hair, limp and shapeless.
مترادف: limp
مشابه: meager, shapeless, thin

(2) تعریف: thin or gaunt, as a person or animal.
مترادف: gaunt, meager, rawboned, spare, thin
متضاد: burly
مشابه: emaciated, gracile, haggard, lean, scrawny, skeletal, skinny, slight, spindly

• straight and limp, lifeless (of hair); long and lean; thin, lean
if someone's hair is lank, it is long and perhaps rather greasy and it lies or hangs in a dull and unattractive way.

مترادف و متضاد

نحیف (صفت)
slight, gaunt, lean, feeble, thin, frail, scrimp, spare, skimp, scant, meager, haggard, skimpy, lank, wonky, slimpsy, slimsy

جملات نمونه

1. lank grass
چمن کم پشت

2. a lank cow
گاو لاغر و استخوانی

3. lincoln was a lank man
لینکلن مردی بلند و لاغر بود

4. Lank or naturally oily hair is often difficult to care for.
[ترجمه ترگمان]مراقبت از مو به صورت طبیعی و یا به طور طبیعی برای مراقبت دشوار است
[ترجمه گوگل]اغلب دشوار است که مراقب باشیم یا به طور طبیعی موهای چرب

5. His hair was lank and greasy and looked like it hadn't been washed for a month.
[ترجمه ترگمان]موهایش صاف و چرب بود و انگار یک ماه شسته نشده بود
[ترجمه گوگل]موهایش چاق و چرب بود و شبیه به اینکه برای یک ماه شسته نشده بود

6. She had lank hair and sallow skin.
[ترجمه ترگمان]موهای صاف و چروک داشت و پوستی زرد داشت
[ترجمه گوگل]او موهای خود را از دست داده بود و پوستش را برداشت

7. Her lank black hair dropped lifelessly to her shoulders.
[ترجمه ترگمان]موهای سیاهش بی روح و بی جان بر شانه هایش افتاده بود
[ترجمه گوگل]موهای سیاه خود را به آرامی به شانه های خود رها کرد

8. My hair always seems to look lank and lifeless, even though I make sure that I wash and condition it regularly.
[ترجمه ترگمان]موهای من همیشه صاف و بی روح به نظر می رسد، حتی با این که مطمئن می شوم که مرتب حمام می کنم و آن را مرتب می کنم
[ترجمه گوگل]موهای من همیشه به نظر می آیند و بی روح هستند، حتی اگر مطمئن باشم که من شسته و مرتب می کنم

9. The old man has lank hair.
[ترجمه ترگمان]پیرمرد موی بلند دارد
[ترجمه گوگل]پیر مرد آرایش کرده است

10. She looked at the lank figure leaning against the porch column, chewing a straw.
[ترجمه ترگمان]به هیکل لاغر و لاغری که به ستون ایوان تکیه داده بود نگاه می کرد و کاه می جوید
[ترجمه گوگل]او بر روی چهره لمس کرد و به طرف ستون حصار نشست و با یک کاهو جویدن را نگاه کرد

11. I've got lank work to do.
[ترجمه ترگمان]کار زیادی برای انجام دادن دارم
[ترجمه گوگل]من برای کار کردن به کار مشغول هستم

12. Myrtle is a squat ghost with lank hair, pimples, and thick glasses.
[ترجمه ترگمان]میر تل شبح squat با موهای کم پشت و pimples و عینک ته استکانی به چشم می خورد
[ترجمه گوگل]Myrtle یک روح سحر و جادو با موی سر، جوش و عینک های ضخیم است

13. Lank grammar can both parse English and Chinese.
[ترجمه ترگمان]دستور زبان انگلیسی هم می تواند به انگلیسی و هم به زبان چینی تجزیه شود
[ترجمه گوگل]گرامر زبان هم می تواند زبان انگلیسی و چینی را تجزیه کند

14. He rose to lank height and grasped Billy McMahan's hand.
[ترجمه ترگمان]قد راست کرد و دست بیلی را گرفت
[ترجمه گوگل]او به بالا برمیگردد و دست Billy McMahan را درک می کند

15. He was. exceedingly lank, with narrow shoulders(Washington Irving.
[ترجمه ترگمان] اون بود بسیار لاغر و لاغر بود و شانه های باریکی داشت
[ترجمه گوگل]او بود بسیار شلوغ با شانه های باریک (واشنگتن ایروینگ

Lincoln was a lank man

لینکلن مردی بلند و لاغر بود


a lank cow

گاو لاغر و استخوانی


lank grass

چمن کم‌پشت



کلمات دیگر: