1. He accused the local authority of maladministration.
[ترجمه ترگمان]او مقامات محلی of را متهم کرد
[ترجمه گوگل]او مقامات محلی بدبختی را متهم کرد
2. Whether maladministration has in fact occurred is a matter for the Commissioners to decide.
[ترجمه ترگمان]اینکه آیا maladministration در حقیقت اتفاق افتاده است یا خیر، برای کمیسیون تعیین شده است
[ترجمه گوگل]این که آیا اداره مال وظیفه در واقع رخ داده است موضوعی است که اعضای کمیسیون تصمیم می گیرند
3. There was opportunity for maladministration in terms of both efficiency and peculation.
[ترجمه ترگمان]فرصت هایی برای maladministration از لحاظ اثربخشی و هم به نفع اختلاس وجود داشت
[ترجمه گوگل]برای خنثی کردن اداری از لحاظ کارآیی و تحسین وجود داشت
4. More and more accusations of waste, maladministration and inefficiency have been made.
[ترجمه ترگمان]بیشتر و بیشتر اتهامات به هدر رفتن، maladministration و ناکارآمدی داده شده است
[ترجمه گوگل]اتهامات بیشتر درباره اخراج، سوء مدیریت و ناکارآمدی صورت گرفته است
5. Bureaucratism for Trotsky was more than just maladministration or red tape.
[ترجمه ترگمان]Bureaucratism برای Trotsky بیش از یک نوار چسب قرمز یا قرمز بود
[ترجمه گوگل]بوروکراسی برای تروتسکی بیش از اداره مالداری و یا اداری بود
6. The Ombudsman found maladministration and the fee was cancelled.
[ترجمه ترگمان]دادرس maladministration را پیدا کرد و هزینه لغو شد
[ترجمه گوگل]اوباما مالک مالکیت را شناسایی کرد و هزینه لغو شد
7. Thousands of refugees are dying because of the incompetence and maladministration of local officials.
[ترجمه ترگمان]هزاران پناهنده به دلیل بی کفایتی و maladministration مقامات محلی جان خود را از دست می دهند
[ترجمه گوگل]هزاران پناهنده به علت بی کفایتی و بدبختی مقامات محلی در حال مرگ هستند
8. Thus, it is unnecessary to consider the alternative ground of maladministration.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، لازم نیست که زمین جایگزین of را در نظر بگیرید
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب، جایگزین زمینه مدیریت صحیح نیست
9. Local commissioners can now accept any complaint from members of the public about maladministration in local government.
[ترجمه ترگمان]نمایندگان محلی هم اکنون می توانند هر گونه شکایت از سوی اعضای دولت در مورد maladministration در دولت محلی را بپذیرند
[ترجمه گوگل]کمیسیون محلی می تواند هر گونه شکایتی از اعضای عمومی را درمورد سوء مدیریت در دولت محلی بپذیرد
10. In 196 a parliamentary commissioner was established to investigate complaints passed on by Members of Parliament about maladministration in government departments.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۶، یک کمیسر پارلمانی برای رسیدگی به شکایات انجام شده توسط اعضای پارلمان در مورد maladministration در ادارات دولتی تاسیس شد
[ترجمه گوگل]در سال 1961 یک کمیساریای پارلمانی برای بررسی شکایات اعضای پارلمان در رابطه با سوء مدیریت در ادارات دولتی تاسیس شد
11. And there weren't too many deer, so the poor beasts didn't starve through mismanagement and maladministration!
[ترجمه ترگمان]گوزن ها خیلی زیاد نبودند، بنابراین حیوانات بیچاره از هرج و مرج و هرج و مرج گرسنگی نمی کشید!
[ترجمه گوگل]و گوزن خیلی زیاد نبود، بنابراین جانوران فقیر از طریق مدیریت سوء مدیریت و سوء مدیریت گرسنگی نداشتند!
12. However, his administration became increasingly bogged down by allegations of corruption and maladministration.
[ترجمه ترگمان]با این حال، دولت وی به طور فزاینده ای با اتهامات فساد و فساد رو به رو شد
[ترجمه گوگل]با این حال، اداره او به طور فزاینده ای توسط اتهامات فساد و سوء مدیریت مفقود شد
13. The mammoth size of village levies has historically been one of the major symptoms of maladministration.
[ترجمه ترگمان]اندازه ماموت of روستایی به طور تاریخی یکی از نشانه های اصلی of بوده است
[ترجمه گوگل]ابعاد بزرگ ماموت روستاهای روستایی از لحاظ تاریخی یکی از نشانه های مهم مدیریت ناعادلانه است
14. This rendered the process unlawful and further constituted improper conduct and maladministration.
[ترجمه ترگمان]این امر باعث شد که این فرآیند غیرقانونی باشد و رفتار نامناسب و maladministration را تشکیل دهد
[ترجمه گوگل]این روند غیرقانونی بود و به همین ترتیب رفتار نادرست و سوء مدیریت بود