کلمه جو
صفحه اصلی

kitbag


معنی : انبان
معانی دیگر : کوله پشتی، توشه دان، کوله بار، پشت واره

انگلیسی به فارسی

کیت بگ، انبان


انگلیسی به انگلیسی

• knapsack for carrying personal belongings (generally for a soldier)
a kitbag is a bag in which people keep clothing and personal belongings or things that they need for a particular purpose such as their work.
small bag for carrying personal belongings

مترادف و متضاد

انبان (اسم)
kitbag, scrip

جملات نمونه

1. Trickles of rainwater dripped into the cabins and soaked any clothing that was not safely stowed in watertight kit-bags.
[ترجمه ترگمان]trickles آب باران به کابین ریخته شد و هر لباسی را که سالم انبار شده بود، خیس کرد
[ترجمه گوگل]جرقه آب باران به داخل کابین ها ریخت و هر گونه لباس هایی را که در کیت کیسه های ضد آب قرار نداشتند، خیس کردند

2. A group of young soldiers were standing outside talking excitedly, their bulging kit-bags leaning up against their legs.
[ترجمه ترگمان]گروهی از سربازان جوان بیرون ایستاده بودند و با شور و شوق صحبت می کردند
[ترجمه گوگل]گروهی از سربازان جوان در خارج از هیاهوی بیرون ایستاده بودند، کیت کیسه های انفجاری خود را در برابر پاهای خود قرار دادند

3. Then with a great shout he began to plunge over bodies and kit-bags down the gangway towards us.
[ترجمه ترگمان]سپس با فریادی بلند شروع به شیرجه زدن روی اجساد و جعبه کمک های اولیه به سوی ما کرد
[ترجمه گوگل]سپس با یک فریاد بزرگ شروع به غوطه دادن بیش از بدن و کیسه های کیسه های راه راه به سمت ما

4. Prefer a kitbag in your short-distance journey now?
[ترجمه ترگمان]الان سفر short رو ترجیح می دی؟
[ترجمه گوگل]در حال حاضر در سفر کوتاه شما یک کیت بگ را انتخاب کنید؟

5. Take your kitbag to the POW barracks marked
[ترجمه ترگمان]kitbag رو ببر به دژ جنگی
[ترجمه گوگل]کیت باگ خود را به پناهگاه های POW مشخص کنید

6. Better dump your kitbag In your barracks, Captain. We can talk when you're done checking In.
[ترجمه ترگمان] بهتره kitbag رو توی سربازخانه dump، کاپیتان وقتی کارت تموم شد می تونیم با هم حرف بزنیم
[ترجمه گوگل]کیت بوگ خود را بهتر در سربازخانه خود، کاپیتان ما می توانیم هنگامی که شما در حال بررسی چک هستید، صحبت کنید

7. All kinds of tools have been stuffed into his kitbag.
[ترجمه ترگمان]انواع و اقسام وسایل را در kitbag فرو کرده اند
[ترجمه گوگل]انواع ابزارها به کیوبگ خود پر شده است

8. Off steps a brusque and bristling figure, carrying a kitbag and casual in a crew-neck sweater.
[ترجمه ترگمان]با گام های بلند و راست، هیکلی درشت و راست، با یک ژاکت مردانه
[ترجمه گوگل]خاموش یک چهره برهنه و برانگیختگی را حمل می کند، یک کیت بگ و یک جلیقه خیاطی را در اختیار دارد

9. Like I said, sir, best to drop off your kitbag In Barrack That's where you'll be sleeping.
[ترجمه ترگمان]همونطور که گفتم، آقا، بهترین کار اینه که kitbag رو بندازی تو barrack
[ترجمه گوگل]همانطور که گفتم، آقا، بهتر است که کیت باگ خود را در Barrack بردارید اینجا کجا خوابید

10. Like I said, sir, best to drop off your kitbag In Barrack That's where you're sleeping.
[ترجمه ترگمان]همونطور که گفتم، قربان، بهترین کار اینه که kitbag رو بندازی تو barrack
[ترجمه گوگل]همانطور که گفتم، آقا، بهتر است که کیت باگ خود را در Barrack بریزید اینجا کجا خوابید

11. A kind letter from the commanding officer, his kit bag.
[ترجمه ترگمان]یه نامه از طرف افسر فرمانده، کیف his
[ترجمه گوگل]یک نامه مهربان از افسر فرمانده، کیسه کیت او

12. He seized on his kit bag and ran out with his comrades.
[ترجمه ترگمان]کیف دستیش را برداشت و با رفقایش بیرون رفت
[ترجمه گوگل]او در کیسه کیت خود را گرفتار کرد و با رفقای خود فرار کرد

13. Our factory is a professional export tool kit bag manufacturers, is located in Nanjing-Hangzhou high-speed Yuhang export, transport facilitation.
[ترجمه ترگمان]کارخانه ما یک ابزار صادرات ابزار صادرات حرفه ای است که در export Nanjing Hangzhou، speed high، تسهیلات حمل و نقل قرار دارد
[ترجمه گوگل]کارخانه ما تولید کننده کیسه کیسه کیسه های حرفه ای صادرات است، در Nanjing-Hangzhou با سرعت بالا Yuhang صادرات، تسهیل حمل و نقل

14. Sponges and towels are not part of the judicial kit bag.
[ترجمه ترگمان]اسفنج ها و اسفنج ها بخشی از کیف وسایل قضایی نیستند
[ترجمه گوگل]اسفنج ها و حوله ها بخشی از کیسه قضایی نیستند

15. As you cross the line, make your way to the lorries containing your kit bag.
[ترجمه ترگمان]زمانی که از این خط عبور می کنید، مسیر خود را به سوی کامیون ها که حاوی کیف وسایل شما هستند، هدایت کنید
[ترجمه گوگل]همانطور که از خط عبور می کنید، راه خود را به کامیون های حاوی کیسه کیت خودتان بکشید

16. He came on wearing a sailor's hat, a greatcoat and a kit bag.
[ترجمه ترگمان]او کلاه ملاحی را پوشیده بود و یک پالتو و یک کیسه چرمی پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او در پوشیدن یک کلاه دریایی، یک کت و یک کیت کیسه ای آمد

17. Patrick opened the wardrobe and pulled out an old army kit bag.
[ترجمه ترگمان]پاتریک کمد را باز کرد و یک کیف کهنه ارتشی بیرون آورد
[ترجمه گوگل]پاتریک کمد لباس را باز کرد و یک کیسه کیت ارتش قدیمی را کشید

18. The lyrics from the chorus of the song play in my head often when I'm packing for a trip—"Pack up your troubles in your old kit bag and smile, smile, smile. "
[ترجمه ترگمان]متن سرود در ذهنم تکرار می شود اغلب وقتی برای سفر بسته بندی می شوم - مشکلات خود را در کیف وسایل کهنه تان جمع کنید و لبخند، لبخند، لبخند بزنید \"
[ترجمه گوگل]اشعار کوروش از آهنگ در سرم اغلب زمانی که من برای یک سفر بسته بندی می کنم 'مشکلات خود را در کیسه کیت قبلی خود بکشید و لبخند، لبخند و لبخند بزنید '

19. Were prescribed in 2007 suffering from AIDS, his brand of Nike kit bag in the end there is still a lamivudine.
[ترجمه ترگمان]در سال ۲۰۰۷ که مبتلا به ایدز بود، مارک او از کیف کیت Nike در انتهای آن هنوز لامیوودین است
[ترجمه گوگل]در سال 2007 رنج برده شد و ایدز، نام تجاری خود را از کیسه کیت نایک در پایان هنوز وجود دارد لامیفولین


کلمات دیگر: